کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تام قلندر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تام قلندر
لغتنامه دهخدا
تام قلندر. [ ق َ ل َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندگلی بخش سرخس شهرستان مشهد واقع در یازده هزارگزی باختر سرخس و ده هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی سرخس به مشهد. جلگه و گرمسیر است و 1220 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات و پنبه و شغل ...
-
واژههای مشابه
-
تأم
لغتنامه دهخدا
تأم . [ ت َءْم ْ ] (ع مص ) دوگانه تار و پود بافتن جامه را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || روشی آوردن اسب بعد روشی . (منتهی الارب ). مجی ٔ الفرس جریاً بعد جری . (اقرب الموارد).
-
تام تام
لغتنامه دهخدا
تام تام . (اِ) نوعی از آلات موسیقی ضربی است که منشاء آن از چین است و عبارت از یک صفحه ٔ فلزی دایره شکل است که بطور عمودی بر پایه ای آویخته شده است و با چکش چوبی بر آن نوازند.
-
تام تام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tam-tam] (موسیقی) tāmtām نوعی ساز؛ صفحۀ فلزی گرد که آن را آویزان میکنند و با چکش مینوازند.
-
perfect group
گروه تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروهی که برابر با زیرگروه جابهجاگر خود است
-
full verb
فعل تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← فعل واژگانی
-
bolometric magnitude
قدر تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم، نجوم رصدی و آشکارسازها] قدر ستاره با احتساب انرژی گسیلشده در تمام طولِموجها متـ . قدر ظاهری تام apparent bolometric magnitude
-
total communication, TC
ارتباط تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] استفاده از همۀ اشکال ارتباطی، مانند گفتار و ارتباط دستی و گفتارخوانی و شنوایی، برای برقراری ارتباط درکی و بیانی متـ . ارتباط کلی
-
entire function
تابع تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابع مختلطی که بر تمام صفحۀ مختلط، تحلیلی باشد
-
تامآنزیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] ← تامزیمایه
-
holoprotein
تامپروتئین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] شکل عملکردی یک پروتئین شامل یک بخش پروتئینی خالص همراه با لیگاند یا لیگاندهایش
-
whole-object
تامکمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی، کلیت یک شخص که کامینۀ عشق باشد و نه فقط بخشی از بدن او
-
total cinema
سینمای تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مفهومی که آندره بازَن، نظریهپرداز فرانسوی، ابداع کرده است و بر سینمایی دلالت میکند که بازتاب واقعیت کامل و جامع باشد و شیوهها و فنون تولیدی آن تماشاگر را به ذات سینما نزدیکتر کند
-
perfect number
عدد تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عددی برابر با مجموع همۀ مقسومعلیههای خود، بهجز خودش