کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تامل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تامل کردن
مترادف و متضاد
۱. تانی کردن، تاخیر کردن، درنگ کردن
۲. اندیشیدن، تعقل کردن، تفکر کردن، ژرفاندیشی کردن، غور کردن
دیکشنری
revolve
-
جستوجوی دقیق
-
تامل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تانی کردن، تاخیر کردن، درنگ کردن ۲. اندیشیدن، تعقل کردن، تفکر کردن، ژرفاندیشی کردن، غور کردن
-
تامل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اعکس , تردد
-
واژههای مشابه
-
contemplation
تأمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] دومین مرحلۀ تغییر رفتار اعتیادی که در آن مُراجع وجود مشکل اعتیادی را پذیرفته است، اما هنوز برای تغییر مصمم نیست متـ . مرحلۀ تأمل contemplation stage
-
contemplation stage
مرحلۀ تأمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← تأمل
-
بی تامل
فرهنگ واژههای سره
بی درنگ
-
contemplator
تأملگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] فردی که در مرحلۀ تأمل قرار دارد
-
precontemplation
پیشتأمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] اولین مرحلۀ تغییر رفتار اعتیادی که در آن مُراجع به وجود مشکل اعتیادی اقرار ندارد و نیاز به تغییر را در خود احساس نمیکند متـ . مرحلۀ پیشتأمل precontemplation stage
-
تأمل افتادن
لغتنامه دهخدا
تأمل افتادن . [ ت َ ءَم ْ م ُ اُ دَ ] (مص مرکب ) نیک نگریسته شدن . تأمل شدن : و در شکل پارس که برزده شده است تأمل افتد تحقیق این معنی معلوم گردد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 121). رجوع به تأمل و سایر ترکیبات آن شود.
-
تأمل کن
لغتنامه دهخدا
تأمل کن . [ ت َ ءَم ْ م ُ ک ُ ] (نف مرکب ) تأمل کننده .نیک نگرنده . رجوع به تأمل و سایر ترکیبات آن شود.
-
تأمل کنان
لغتنامه دهخدا
تأمل کنان . [ ت َ ءَم ْ م ُ ک ُ ] (نف مرکب ، ق مرکب ) تأمل کننده . نگرنده بدقت و در بیت ذیل قید است : بحسرت تأمل کنان شرمسارچو درویش در پیش سرمایه دار. (بوستان ).رجوع به تأمل و سایر ترکیبات آن شود.
-
تامل النفس
دیکشنری عربی به فارسی
باطن بيني , درون گرايي
-
تامل کننده
دیکشنری فارسی به عربی
متردد
-
precontemplation stage
مرحلۀ پیشتأمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← پیشتأمل
-
precontemplator
پیشتأملگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] فردی که در مرحلۀ پیشتأمل قرار دارد