کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تالى تلو
واژهنامه آزاد
شبیه
-
Tully-Fisher relation
رابطۀ تالی ـ فیشر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] رابطهای ناشی از همبستگی بین پهنای خط 21 سانتیمتری هیدروژن و قدر مطلق (absolute magnitude) کهکشانهای مارپیچی
-
واژههای همآوا
-
تعلی
لغتنامه دهخدا
تعلی . [ ت َ ع َل ْ لا ] (ع مص ) بلند شدن به درنگ . (تاج المصادر بیهقی ). بلند شدن . (زوزنی ). بالا رفتن به آهستگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برآمدن بر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پاک شدن از ن...
-
جستوجو در متن
-
talli
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تالی
-
تالیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: تالیَة، مؤنثِ تالی، جمع: تَوالی] [قدیمی] tāliye = تالی
-
successive
متوالی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مربوط به تالی
-
ثانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوم ۲. تالی، جفت
-
thalli
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تالی، بدنه گیاه، پایه
-
contrapositive
عکس نقیض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گزارۀ حاصل از یک گزارۀ شرطی با تعویض مقدم و تالی آن بهترتیب با نقیضِ تالی و نقیضِ مقدم
-
تالیات
لغتنامه دهخدا
تالیات . (ع ص ، اِ) ج ِ تالی ، اسب چهارم رهان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به تالی شود.
-
تالیه
لغتنامه دهخدا
تالیه . [ ی َ ] (اِخ ) تلفظ ترکی تالی . رجوع به تالی و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
تالیة
لغتنامه دهخدا
تالیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث تالی ، ج ، توالی . (المنجد). رجوع به تالی شود.
-
obverses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انفجار، روی سکه، روی اسکناس، قضیه تالی
-
obverse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انفجاری، روی سکه، روی اسکناس، قضیه تالی، روی هر چیزی