کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تالکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تالکی
/tālki/
معنی
گشنیز کوهی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تالکی
لغتنامه دهخدا
تالکی . (اِ) گشنیز صحرایی باشد. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ). گشنیز کوهی . (برهان ) (آنندراج ). گشنیج دشتی . (شرفنامه ٔ منیری ). گشنیز بری . (ناظم الاطباء). تالگی . (ناظم الاطباء). و رجوع به تالگی شود.
-
تالکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تالگی› (زیستشناسی) tālki گشنیز کوهی.
-
جستوجو در متن
-
تالگی
لغتنامه دهخدا
تالگی . (اِ) تالکی . (ناظم الاطباء). گشنیز صحرائی . (فرهنگ رشیدی ) (الفاظ الادویه ). و رجوع به تالکی شود.