کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تالِيَاتِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تالِيَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
تلاوت کنندگان
-
واژههای مشابه
-
تالیات
لغتنامه دهخدا
تالیات . (ع ص ، اِ) ج ِ تالی ، اسب چهارم رهان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به تالی شود.
-
جستوجو در متن
-
پیروان
لغتنامه دهخدا
پیروان . [ پ َ / پ ِ رَ / رُ ] (اِ) ج ِ پیرو. تبع. ضبنه . وشیظ. (منتهی الارب ). اشیاع . تالیات . اتباع : درود ملک بر روان تو بادبر اصحاب و بر پیروان تو باد. سعدی .شظی ؛ پیروان قوم وملحق شوندگان بر ایشان بسوگند. (منتهی الارب ). امة، پیروان انبیاء.