کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تالان تالان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تهی ساختن
لغتنامه دهخدا
تهی ساختن . [ ت َ / ت ِ / ت ُ ت َ ] (مص مرکب ) خالی کردن : نافه از مشک چون تهی سازندبوی خوش میدهد نیندازند.اوحدی .
-
پیوستگی ساختن
لغتنامه دهخدا
پیوستگی ساختن . [پ َ / پ ِ وَ ت َ / ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) پیوستگی کردن .
-
تر هشتن
لغتنامه دهخدا
تر هشتن . [ ت َ هَِ ت َ ](مص مرکب ) خشمناک شدن و قهر کردن . (ناظم الاطباء).
-
اعتکاف جستن
لغتنامه دهخدا
اعتکاف جستن . [اِ ت ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) معتکف شدن . اعتکاف کردن .
-
تراختن
لغتنامه دهخدا
تراختن . [ ت َ ت َ / ت ِ ت َ ] (مص ) شتابی بسیار کردن . (ناظم الاطباء) (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 301 الف ) : اگر نیاز وفا میکنند از آن خونی بقتل عاشق نالان تراختن گیرد.ابوالمعالی (ازشعوری ایضاً)
-
خرپشته ساختن
لغتنامه دهخدا
خرپشته ساختن . [ خ َ پ ُ ت َ / ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) تسنیم کردن . خلاف تسطیح کردن . خرپشته کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
کوته گذاشتن
لغتنامه دهخدا
کوته گذاشتن . [ ت َ / ت ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کوته کردن .رجوع به کوته کردن و کوته (با های غیرملفوظ) شود.
-
تخته پوش کردن
لغتنامه دهخدا
تخته پوش کردن . [ ت َ ت َ / ت ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) پوشانیدن سقف و جز آن را با تخته .
-
اشتراک جستن
لغتنامه دهخدا
اشتراک جستن . [ اِ ت ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) انبازی کردن . شرکت طلبیدن . شرکت خواستن . همکاری کردن .
-
پشت گوش انداختن
لغتنامه دهخدا
پشت گوش انداختن . [ پ ُ ت ِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) دیر انجام کردن . مماطله کردن . بسپوختن . سپوزکاری کردن .
-
اعتزال جستن
لغتنامه دهخدا
اعتزال جستن . [ اِ ت ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) کناره گیری کردن . دوری کردن . عزلت گزیدن . انزوا جستن . رجوع به اعتزال شود.
-
تخته قاپو کردن
لغتنامه دهخدا
تخته قاپو کردن . [ ت َ ت َ / ت ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) چادرنشینی را در مسکنی جای دادن و او را از بادیه گردی و جای بجای شدن به حضارت کشیدن .
-
تبریک گفتن
لغتنامه دهخدا
تبریک گفتن . [ ت َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) دعای برکت ومیمنت عرضه کردن و مبارکباد گفتن . (ناظم الاطباء).
-
تصات
لغتنامه دهخدا
تصات . [ ت َ صات ت ] (ع مص ) همدیگر جنگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تزبتر
لغتنامه دهخدا
تزبتر. [ ت َ زَ ت ُ ] (ع مص ) تکبر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): تزبتر علیهم تکبر. (متن اللغه ).