کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تافتون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تافتون
/tāftun/
معنی
نوعی نان ضخیم که در تنور میپزند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تافتون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تافتان، تفتان› tāftun نوعی نان ضخیم که در تنور میپزند.
-
تافتون
لهجه و گویش تهرانی
نان گرد با آرد سفید که با چسباندن به تنور پخته می شود
-
جستوجو در متن
-
تافتان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = تافتون : نوعی نان نسبتاً نازک و پهن که بر دیوارة تنور پخته می شود.
-
تافتان پز
لغتنامه دهخدا
تافتان پز. [ پ َ ] (نف مرکب ) کسی که نان تافتان سازد. تافتون پز.
-
بربری
فرهنگ فارسی معین
(بَ بَ) ( اِ.) نوعی نان ایرانی گرد یا بیضی کلفت تر از تافتون با رویة معمولاً شیاردار.
-
تفتان
فرهنگ فارسی معین
(تَ) 1 - (ص .) هر چیز گرم شده از آفتاب یا آتش . 2 - (اِ.) قسمی از نان ؛ تافتون .
-
تفتان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] taftān ۱. گرم؛ داغ.۲. هرچه از آفتاب یا آتش گرم و داغ شده باشد.۳. (اسم) = تافتون
-
تافتان پزی
لغتنامه دهخدا
تافتان پزی . [ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل تافتان پز. || (اِ مرکب ) دکانی که در آن نان تافتان پزند.جائی که در آن نان تافتون پزند و فروشند. تافتونی .
-
تافتونی
لغتنامه دهخدا
تافتونی . (ص نسبی ، اِ) جایی که در آن نان «تافتان » و «تافتون » پزند و فروشند. رجوع به تافتان و تافتان پز و تافتان پزی شود. || نامی است که باغبانها بقسمی از تیره ٔ کاکتس ها دهند. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 229 شود.
-
نون،نان(گونه ها)
لهجه و گویش تهرانی
بربری، تافتون، سنگک، مشهدی، لواش، پنجه کش،کماج،ساج،روغنی، قندی،شیری، زنجبیلی، پادرازی، خشکه، دو تنوره، شیرمال، توتک، فطیر (بدون خمیرمایه)، یوخه،برنجی،خرمایی
-
تافتان
لغتنامه دهخدا
تافتان . (اِ) از م-اده ٔ تافت-ن . (فرهن-گ نظ-ام ). || ن-ان کلفتی که به دیوار تنور زده بپزند مقابل نان سنگک که بر روی ریگ گرم روی زمین کوره پخته میشود. (فرهنگ نظام ). تافتون . تفتون بلهجه ٔ خراسان .
-
نان
لغتنامه دهخدا
نان . (اِ) پهلوی : نان ، ارمنی : نکن (نان پخته در خاکستر) ، مأخوذ از پهلوی ، نیکان = پارسی : نیگان ، بلوچی : نگن و نظایر آن ، از ایرانی باستان : نگن ، منجی : نگهن ، کردی : نن ، نان ، زازا: نا ، نان ، دوجیکی : نن ، گیلکی : نان ، فریزندی ، یرنی و نطنز...