کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تافت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تافت
لغتنامه دهخدا
تافت . (اِ) چاپ و طبع. (ناظم الاطباء). || باسمه . (ناظم الاطباء).
-
تافت
لغتنامه دهخدا
تافت . (اِخ ) (ویلیام هاوارد...) (1857-1930 م ) که از سال 1909 م . تا 1913 رئیس جمهوری کشورهای متحده ٔ امریکای شمالی بود. وی در «سن سیناتی » پا بعرصه ٔ وجود گذاشت .
-
تافت
واژهنامه آزاد
اسپریی برای نگهداری از مو و حالت دادن به آن
-
تافت
واژهنامه آزاد
(گنابادی) تافْتَ؛ بافیدن، تاب دادن، پیچ دادن، پیچاندن.
-
واژههای مشابه
-
تافْتَ
لهجه و گویش گنابادی
tafta در گویش گنابادی یعنی بافیدن ، تاب ددن ، پیچ دادن ، پیچاندن
-
exciplex
برانگیختهتافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] همتافت برانگیختهای متشکل از الکتروندهنده و الکترونپذیرنده که در حالت پایه تفکیک میشوند
-
واژههای همآوا
-
تئفة
لغتنامه دهخدا
تئفة. [ ت َ ءِف ْ ف َ ] (ع اِ) اِف . افان . افاف . افف . هنگام . وقت . (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): جاء علی تئفة ذلک ؛ ای علی اثره او علی القرب من وقته . (اقرب الموارد).
-
طافة
لغتنامه دهخدا
طافة. [ طاف ْ ف َ ] (ع اِ) مابین کوه و دشت . || طافة البستان ؛ نواحی و گرداگرد بوستان . (منتهی الارب ).
-
تافْتَ
لهجه و گویش گنابادی
tafta در گویش گنابادی یعنی بافیدن ، تاب ددن ، پیچ دادن ، پیچاندن
-
جستوجو در متن
-
اباء
فرهنگ واژههای سره
تنزدگی، روی تافت، سرپیچ
-
complexes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجتمع ها، مجموعه، عقده، مجموع، هم تافت، گروهه، اچار
-
chelate
چنگاله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ترکیبی ناجورحلقه که دارای حداقل یک کاتیون فلزی (در هَمتافتها) یا یون هیدروژن است