کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاسرغنت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تاسرغنت
لغتنامه دهخدا
تاسرغنت . [ س َ غ َ ] (معرب ، اِ) بلغت بربر ریشه ٔ «تله فیوم امپراتی » ، در نسخه ٔ خطی فرهنگ لاتین بعربی کتاب مقدس (از مآخذ دزی ) آمده که این گیاه بطور خودرو در مغرب الجزیره و اصولاً در مراکش می روید و در ترکیبات عطرها بکار رود. (دزی ج 1 ص 138).
-
جستوجو در متن
-
سرغن
لغتنامه دهخدا
سرغن . [ س َ غ َ ] (ع اِ) بخورالبربر. رجوع به تاسرغنت و دزی ذیل همین کلمه شود.
-
سرغنت
لغتنامه دهخدا
سرغنت . [ س َ غ َ ] (ع اِ) رجوع به تاسرغنت در لغت نامه و دزی ج 1 شود.
-
بخورالبربر
لغتنامه دهخدا
بخورالبربر. [ ب َ / ب ُ رُل ْ ب َ ب َ ] (ع اِ مرکب ) یقطوم . سرغیند. سرغنت . بخور مورسکة. بخورمورشکة . (لکلرک ). سرغند.اسرغنت . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به تاسرغنت شود.