کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تازیها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
Canes Venatici, CVn, Hunting Dogs
تازیها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی کوچکی در آسمان شمالی (northern sky)، نزدیک به دب اکبر، که فقط دارای دو ستارۀ اصلی است
-
واژههای مشابه
-
تازی
واژگان مترادف و متضاد
۱. عرب ≠ عجم ۲. تازیک، عربی ۳. زبانعربی ≠ پارسی ۴. سگشکاری ≠ سگ گله، سگ معلم
-
تازی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) سگ شکاری .
-
تازی
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - عرب ، عربی . 2 - زبان عربی .
-
تازی
لغتنامه دهخدا
تازی . (اِخ ) بقول ابن بطوطه شهری به مراکش بمشرق فاس .
-
تأزی
لغتنامه دهخدا
تأزی . [ ت َ ءَزْ زی ] (ع مص ) تأزی عنه ؛ بازگشت از وی . (منتهی الارب ). نَکَص َ. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || تأزی القدح ؛ رسیدن تیر در شکارو جنبیدن در آن . || ازاء (مصب آب در حوض )برای حوض ساختن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطبا...
-
تازی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به طی، از قبایل عربی) [مٲخوذ از عربی: طائی] ‹تازیک› tāzi ۱. عرب.۲. عربی.۳. (اسم، صفت) اسبی از نژاد عربی.
-
تازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tāzi نوعی سگ شکاریِ بسیار دونده و تیزرو با بدن لاغر و پاهای دراز.
-
تازی
دیکشنری فارسی به عربی
عربي
-
تازی
لهجه و گویش گنابادی
tazi در گویش گنابادی یعنی حمله ، هجوم
-
تازى
لهجه و گویش بختیاری
tâzi تازى، سگ شکارى.
-
تازی
واژهنامه آزاد
(گنابادی) حمله، هجوم.
-
ها
لغتنامه دهخدا
ها. (اِ) تپانچه بروی کسی زدن . (برهان ) (ناظم الاطباء).
-
ها
لغتنامه دهخدا
ها. (اِ) سفیدی روی مرغ . (برهان ).