کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تازیاسس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تازیاسس
لغتنامه دهخدا
تازیاسس . [ س ِ ] (اِخ ) والی مصر، معاصر اسکندر: چون اسکندر هم از او (از «اکزات رس » برادر داریوش ) کم نمی آمد در اطراف گردونه کشته روی کشته میافتاد. هرکس میخواست ضربتی بشاه وارد آرد و کسی از جان خود نمیترسید. عده ای از سرداران ایران در این جنگ بخاک ...
-
جستوجو در متن
-
ساباسس
لغتنامه دهخدا
ساباسس . [ س ِ ] (اِخ ) نام سردار ایران و والی مصر است که در جنگ اسکندر با داریوش سوم در ایسوس بسال 333 ق .م کشته شد. نام او را مورخان تازیاسِس نیز نوشته اند. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1310 شود.