کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تازش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تازش
/tāzeš/
معنی
تاختوتاز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
assault, attack, blitz, charge, current, invasion, offense, offensive, speed, speedup, sprint
-
جستوجوی دقیق
-
تازش
لغتنامه دهخدا
تازش . [ زِ ] (اِمص ) قطره زدن . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). || تاختن و تک و پوی کردن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). دویدن . (غیاث اللغات ). اسم مصدر تازیدن است . (فرهنگ نظام ). محمدمعین در حاشیه ٔ برهان آرد: پهلوی «تاچشن » از تاز+ ش (اس...
-
تازش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: tāčišn] [قدیمی] tāzeš تاختوتاز.
-
تازش
واژهنامه آزاد
از ریشه ی «تاژنئ یا تاژنئی» و یا «توژنئ یا توژنئی» تالشی باز مانده از زبان اوستایی و پهلوی باستان، تاخت و تاز، یورش، هجوم، حمله به بیگانگان و دشمنان، تاختن؛ مانند اسب تازی و ...
-
تازش
واژهنامه آزاد
از ریشه ی «تاژنئ یا تاژنئی» و یا «توژنئ یا توژنئی» تالشی باز مانده از زبان اوستایی و پهلوی باستان، تاخت و تاز، یورش، هجوم، دست درازی به بیگانگان و دشمنان، تاختن؛ مانند اسب تازی و ...
-
واژههای مشابه
-
تأزش
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِمص .) تاختن ، یورش .
-
fire run
تازش حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پیشروی شتابان حریق ناخواسته که ویژگی آن افزایش چشمگیر سرعت گسترش و شدت جبهۀ حریق است
-
narcolepsy, paroxysmal sleep
خوابتازش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حملههای خواب در ساعات بیداری
-
مه تازش
لغتنامه دهخدا
مه تازش . [ م َه ْ زِ ] (ص مرکب ) با تاختنی چون ماه در تندی و دوام . که تاختن وی چون ماه باشد دائم . || کنایه از تندرو و سریعالسیر : که اندام و مه تازش و چرخ گردزمین کوب ودریابر و ره نورد.اسدی (گرشاسب نامه ص 46).
-
واژههای همآوا
-
تأزش
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِمص .) تاختن ، یورش .
-
جستوجو در متن
-
هجوم
فرهنگ واژههای سره
آفند، تازش، تک
-
narcoleptic
خوابتاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرد مبتلا به خوابتازش
-
حمله
فرهنگ واژههای سره
آفند، تاختن، تازش، تک، تاخت