کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تار و طنبور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نوعی تار
دیکشنری فارسی به عربی
بانجو
-
تار وپود
دیکشنری فارسی به عربی
وتر
-
تار مو
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: târ-e mu طاری: târ-e mü طامه ای: târ-e mu طرقی: târ-e mü کشه ای: mitâr نطنزی: târ-e mu
-
تار سبیل
لهجه و گویش تهرانی
موی سبیل که گرو می گذاشته اند
-
تار کردن
لهجه و گویش تهرانی
متفرق نمودن
-
تار مو
لهجه و گویش تهرانی
یک مو
-
شب تار
لهجه و گویش تهرانی
شب تاریک
-
تار میتند
واژهنامه آزاد
تار می بافد.
-
ultraviolet fiber optics
سامانۀ تار نوری فرابنفش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] سامانۀ تار نوری طراحیشده برای کار با تابش فرابنفش
-
یک تار مو
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: itâr-e mü طاری: yektâr-e mü طامه ای: itâr-e mu طرقی: itâtâr-e mü کشه ای: itâtâr-e mi نطنزی: itâtâr-e mu
-
تار (در مقابل پود)
دیکشنری فارسی به عربی
اعوجاج
-
تان،تار،تال،کار
لهجه و گویش تهرانی
تار،تارعنکبوت .
-
واژههای همآوا
-
تار و تنبور
لغتنامه دهخدا
تار و تنبور. [ رُ تَم ْ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تار و طنبور. همه گونه آلات سازندگی . آلات نوازندگان . دف و نی .
-
تار و تنبور
فرهنگ گنجواژه
وسائل موسیقی.