کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاریک روشن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تاریک و تنگ
لغتنامه دهخدا
تاریک وتنگ . [ ک ُ ت َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) تیره و سخت . تار و تنگ . تاریک و سخت . تیره و تار : نباشد مرا زین سپس با تو جنگ ببینی کنون روز تاریک و تنگ . فردوسی .رجوع به تار و تنگ شود.
-
مبهم و تاریک کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تشويش , شوش
-
سیاه و تاریک
فرهنگ گنجواژه
تیره.
-
تنگ و تاریک
لهجه و گویش تهرانی
جای نامطلوب
-
تیره و تاریک
لهجه و گویش تهرانی
تاریک،حرف چرند
-
حبس تاریک،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
سیاهچال
-
تاریک و پوریک
فرهنگ گنجواژه
تاریک.
-
تنگ و تاریک
فرهنگ گنجواژه
جای بسته و تاریک، جای تنگ و بدمسیر
-
تهی و تاریک
فرهنگ گنجواژه
خالی.
-
جستوجو در متن
-
twilight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرگ و میش، تاریک روشن، شفق، تاریک و روشن، هوای گرگ و میش، نیمه روشن
-
نیمه روشن
لغتنامه دهخدا
نیمه روشن . [ م َ / م ِ رَ /رُو ش َ ] (ص مرکب ) آنجا که نه تاریک باشد و نه کاملاً روشن . (فرهنگ فارسی معین ). سایه روشن . تاریک روشن .
-
سایه ونور
فرهنگ گنجواژه
تاریک و روشن.
-
سایه(و) روشن
فرهنگ گنجواژه
نیم تاریک.
-
دیجور
واژگان مترادف و متضاد
تاریک، تیره، سیاه ≠ روشن
-
gloaming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبختی، غروب، تاریک و روشن