کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاریخ ادیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ادیان
/'adyān/
معنی
= دین۱
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ دین din] 'adyān = دین۱
-
ادیان
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ دین ؛ کیش ها، آیین ها.
-
ادیان
لغتنامه دهخدا
ادیان . [ اَدْ ] (اِ) چاروای فربه دونده . (لغت نامه ٔ حافظ اوبهی ). چارپای دونده . (برهان قاطع). چارپای دونده را که فربه باشد گویند. ادیون . (جهانگیری ).
-
ادیان
لغتنامه دهخدا
ادیان . [ اَدْ ] (ع اِ) ج ِ دین . (دهّار) (غیاث ). کیشها: الادیان ستة، واحدة للرحمن و خمسة للشیطان . صواب من آنست که بر مواظبت و ملازمت اعمال خیر که زبده ٔ همه ٔ ادیانست اقتصار نمایم . (کلیله و دمنه ).- علم الأدیان ؛ دانش شناختن دینها : پیغمبر گفت ...
-
ادیان
لغتنامه دهخدا
ادیان . [ اِدْ دیا ] (ع مص ) وام گرفتن . (منتهی الارب ). وام خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || خریدن به وام . (منتهی الارب ). به وام خریدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || فروختن به وام . (از اضداد است ). (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
تاریخ ادیان
لغتنامه دهخدا
تاریخ ادیان . [ خ ِ اَدْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تاریخی که از دین هاو آئین های مختلف بحث کند. رجوع بتاریخ مذاهب شود.
-
جستوجو در متن
-
otologies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادیان
-
prediminish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادیان کردن
-
edifyingness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادیان
-
الهیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: الٰهیّات، جمعِ الٰهیَّة] 'elāhiy[y]āt ۱. علم شناخت خداوند و ادیان به ویژه ادیان آسمانی.۲. مسائل و مباحث مربوط به خدا.
-
ادیون
لغتنامه دهخدا
ادیون . [ اَدْ / اِدْ] (اِ) ادیان . (جهانگیری ). بمعنی ادیان است که چاروای دونده باشد. (برهان قاطع). چارپای دونده ٔ فربه .
-
religions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادیان، دین، مذهب، کیش، ایین
-
deified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادیان، خدا دانستن، مقامالویت قائل شدن، پرستیدن