کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تارتور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تارتور
لغتنامه دهخدا
تارتور. (ص مرکب ) تاریک . (از ولف ). سخت تاریک . (شرفنامه ٔ منیری ) : به منذر چنین گفت بهرام گورکه اکنون که شد روز ما تارتورازین تخمه گر نام شاهنشهی گسسته شود بگسلد فرهی . فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 2099).رجوع به «تار و تور» شود. || تارتار باشد. ...
-
جستوجو در متن
-
Tartu
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تارتور
-
tortor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تارتور