کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تارانده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تارانده
/tārānde/
معنی
۱. پراکنده.
۲. راندهشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تارانده
فرهنگ فارسی معین
(دِ یا دَ) ( ص مف .) 1 - پراکنده ، متفرق . 2 - دور کرده . 3 - ترسانیده .
-
تارانده
لغتنامه دهخدا
تارانده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از تاراندن . پراکنده شده . ازهم پاشیده . فراری شده . رجوع بتاراندن شود.
-
تارانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [قدیمی] tārānde ۱. پراکنده.۲. راندهشده.
-
جستوجو در متن
-
تارانیده
لغتنامه دهخدا
تارانیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از تارانیدن . پراکنده شده . ازهم پاشیده . فراری شده . رجوع به تاراندن و تارانده و تارانیدن شود.