کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاراج ده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
به تاراج بردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابتِزار
-
تاراج و حمله
دیکشنری فارسی به عربی
توغل
-
تاخت و تاراج
فرهنگ گنجواژه
هجوم و غارت.
-
جستوجو در متن
-
دندانقان
لغتنامه دهخدا
دندانقان . [ دَ دا ن َ ] (اِخ ) شهری است به نواحی مرو. (منتهی الارب ). شهرکیست [ به خراسان ] اندر حصاری ،مقدار پانصد گام درازی اوست اندر میان بیابان و بیرون از وی منزلگاه کاروان است . (حدود العالم ). شهرکیست در نواحی مرو شاهجان میان سرخس و مرو و فعلا...
-
دسکرة
لغتنامه دهخدا
دسکرة. [ دَ ک َ رَ ] (اِخ ) شهری است از عراق عجم . (جهانگیری ) (برهان ). شهری بوده در عراق عرب نزدیک دجله فیمابین بغداد و واسط و آنرا شهروان میگفتند. (انجمن آرا) (آنندراج ). پایتخت خسروپرویز در ساحل رود دیالمه به شانزده فرسنگی شمال شرقی بغداد. هرقل د...
-
یغما
لغتنامه دهخدا
یغما. [ ی َ ] (اِخ ) رحیم یغمای جندقی ، فرزند حاجی ابراهیم قلی (1196-1276 هَ. ق .) و متخلص به یغما. از ده خور جندق و بیابانک واقع در میان کویر است . کودکی فقیر بود. گویند روزی امیر اسماعیل خان عامری فرمانروای جندق و بیابانک از ده خور می گذشت و یغما ک...
-
دست انداز
لغتنامه دهخدا
دست انداز. [دَ اَ ] (اِمص مرکب ) صاحب آنندراج گوید: حرکت دادن دست را برای کاری چون دزدیدن و گره بریدن و تیر انداختن و خاریدن و آسیب زدن و حمله بردن و صدر و مسند گستردن و شنا کردن . - انتهی . دست اندازی : هر نغمه بلند و پست در رقاصی ست بزمی ست که توبه...
-
انگاره
لغتنامه دهخدا
انگاره . [ اَ / اِ رَ / رِ ] (اِ) هر چیز ناتمام . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نقش ناتمام خواه سایه دار باشد و خواه بی سایه چنانکه تصویر. (آنندراج ). نقش ناتمام و نقشه و دول تصویر و هر چیز ناتمام . (غیاث اللغات ). نقاشی و حجاری ناتمام . (ن...
-
چهارپای
لغتنامه دهخدا
چهارپای . [ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دارنده ٔ چهارپا. ذواربعة قوائم . که بر چهار پایه و قائمه استوار باشد. || چارپا؛ گروهی از حیوانات اهلی یا وحشی که بر دو دست و دو پا حرکت کنند. همچون : گاو، گوسفند، اسب ، خر، استر و اشتر. ماشی (در جمع مواشی )...
-
طاهرزاده
لغتنامه دهخدا
طاهرزاده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) میرزاعلی اکبر صابر (تولد 1278 وفات 1321 هَ . ق .). وی یکی از شعرای توانا و بزرگ شروان است ، و در قرن سیزدهم هجری در شهر شماخه تولدیافته ، در هشت سالگی او را به یکی از مکاتب قدیمی سپردند. طرز تدریس این نوع دبستانها خواندن ...
-
همواره
لغتنامه دهخدا
همواره . [ هََ م ْ رَ / رِ ] (ق ) پیوسته و همیشه و مدام . (برهان ). هماره . هموار : به خط و آن لب و دندانْش بنگرکه همواره مرا دارند در تاب . پیروز مشرقی .خواسته تاراج گشته سر نهاده بر زیان لشکرت همواره یافه چون رمه ی ْ رفته شبان . رودکی .کردم روان و ...
-
غوغا
لغتنامه دهخدا
غوغا. [ غ َ / غُو ] (اِ) شور و مشغله . (فرهنگ رشیدی ). شور و مشغله و فریاد و فغان که در وقت حادثه و بلایا از ازدحام و خروج خلق برآید حتی فریاد سگان به یکبار، و پیداست که غو بمعنی فریاد و نعره است ، و «غا» مبدل «گا» بمعنی جایی که غو و فریاد بسیار، و م...
-
خواسته
لغتنامه دهخدا
خواسته . [ خوا / خا ت َ / ت ِ ] (اِ) زر. مال . اسباب . جمعیت . سامان . ملک . املاک . آنچه دلخواه باشد. (برهان ). مال . عَرَض . ضیعت . مال جز محصولات ارضی . (یادداشت بخط مؤلف ) : دانش و خواسته ست نرگس و گل که بیک جای نشکفد با هم هرکه را دانش است خواس...
-
دایگان
لغتنامه دهخدا
دایگان . [ی َ / ی ِ ] (اِ) ج ِ دایه . صاحب آنندراج گوید جمع دایه است و بیت ذیل را از خاقانی شاهد آرد : ابر از هوا بر گل چکان مانند زنگی دایگان در کام رومی بچگان پستان نور انداخته .اما دایگان درین مورد و موارد بیشمار دیگر جمع نیست ، و در بیت شاهد اگر ...
-
گلگونه
لغتنامه دهخدا
گلگونه . [ گ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) (از: گل + گونه ) گلغونه . گلاگونه . رجوع به گلگون شود. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گلغونه است که غازه و سرخی زنان باشد. (برهان ). رنگی است که زنان بر روی مالند و در یکی از کتب طبیه بنظر آمده که گلگونه دوای مرکب...