کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تادانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تادانه
/tādāne/
معنی
= داغداغان
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تادانه
لغتنامه دهخدا
تادانه . [ ن َ/ ن ِ ] (اِ مرکب ) حبیب اﷲ ثابتی در کتاب درختان جنگلی ایران نام درخت داغداغان را در لاهیجان تادانه ضبط کرده است ولی غالباً این درخت را در لاهیجان و اطراف بنام «تو» خوانند. به لغت دیلم حب الزلم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الاد...
-
تادانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) tādāne = داغداغان
-
جستوجو در متن
-
دغدغان
لغتنامه دهخدا
دغدغان . [ دِ دِ ] (اِ) داغداغان . تادانه ، که درختی است . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به داغداغان و تادانه در همین لغت نامه و در دایرةالمعارف فارسی شود.
-
تادار
لغتنامه دهخدا
تادار. (اِ) نامی است که در رودبار به درخت داغداغان دهند. (از درختان جنگلی ایران حبیب اﷲ ثابتی ص 171). رجوع به تادانه و توغدان و داغداغان شود.
-
داغداغان
لغتنامه دهخدا
داغداغان . (اِ) درختی است با چوب سخت و خم پذیر و خاکستری رنگ و میوه ای شبیه به زال زالک ولی بسیارکوچک و شیرین برنگ خاکی یا کبود تیره و در قزوین نیز روید. درختی است از تیره اولماسئه و از جنس سلتیس . چهار گونه ازین درخت را در خشک جنگلهای نیم مرطوب شمال...
-
داغداغان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دغدغان، داغداغه، توغدان، توغران، تاغران› (زیستشناسی) dāqdāqān از درختان جنگلی با برگهای بیضی و دندانهدار و نوکتیز، گلهای سبزرنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران میروید و بلندیش تا ۲۰ متر میرسد. از ریشه و پو...