کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاخیر کننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تأخیر افتادن
لغتنامه دهخدا
تأخیر افتادن . [ ت َءْ اُ دَ ] (مص مرکب ) پس ماندن . عقب افتادن . رجوع به تأخیر شود.
-
تأخیر انداختن
لغتنامه دهخدا
تأخیر انداختن . [ ت َءْ اَ ت َ ] (مص مرکب ) عقب انداختن . درنگی و دفعالوقت . (ناظم الاطباء). رجوع به تأخیر شود.
-
تأخیر برداشتن
لغتنامه دهخدا
تأخیر برداشتن . [ ت َءْ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) تأخیر پذیرفتن . قابل پس افکندن بودن : و بر ایشان جاسوسان ومشرفان داری که این از آن مهمات است که البته تأخیر برندارد. (تاریخ بیهقی ). اگر سلطان پرسد، این رقعت بدست وی باید داد که تأخیر برندارد. (تاریخ ب...
-
تأخیر فرمودن
لغتنامه دهخدا
تأخیر فرمودن . [ ت َءْ ف َ دَ ] (مص مرکب ) واپس افکندن . مؤخر داشتن : از حقوق رعیت بر پادشاه آن است که ... بهوی در مراتب تقدیم و تأخیر نفرماید. (کلیله و دمنه ).
-
تأخیر کردن
لغتنامه دهخدا
تأخیر کردن . [ ت َءْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درنگ کردن . (ناظم الاطباء). دیر کردن . تأمل کردن : خیر زاد تو است در طلبش خیره خیره چرا کنی تأخیر. ناصرخسرو.ساعتی تأخیر کرد اندر شدن بعد از آن شد پیش شیر پنجه زن . مولوی .در شدن خرگوش بس تأخیر کردمکر رابا...
-
دارای تاخیر
دیکشنری فارسی به عربی
بطيي
-
تاخیر ورود
دیکشنری فارسی به عربی
تاخر
-
تأخیر کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أبطَأَ
-
تاخیر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اعق , تباطا , تريث , تلکا
-
سبب تاخیر
دیکشنری فارسی به عربی
عائق
-
تأخیر کردن
واژهنامه آزاد
دیر کردن
-
delay equaliser/ delay equalizer, phase corrector, phase-delay equaliser/ phase-delay equalizer
یکسانساز تأخیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] شبکهای اصلاحی که برای جبران اثرات تأخیر اعوجاجی به کار میآید
-
Greenwood time delay
تأخیر زمانی گرینوود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] ← زمان همدوسی
-
network delay,network latency
تأخیر شبکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مدتزمانی که در تحویل هر یکای دادهای در خط ارتباطی یا شبکه تأخیر ایجاد میشود
-
late check-out
خروج با تأخیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] خروج مسافر از مهمانخانه دیرتر از زمان مقرر