کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاخت و تالان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تاخت زدن
واژگان مترادف و متضاد
عوض کردن، معاوضه کردن ≠ معامله کردن، خریدن، فروختن، مبادله کردن
-
switch
تاخت زدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، حرکتی که در آن دو مدافع بازیکنان مهاجمی را که تحت پوشش دارند با هم عوض میکنند
-
آب تاخت
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - فشار آب ، نیروی آب . 2 - پیشاب ، ادرار.
-
تاخت زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص م .) مبادله کردن چیزی با چیز دیگر.
-
تاخت کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) 1 - دویدن ، تازیدن . 2 - دواندن اسب .
-
تاخت کردن
لغتنامه دهخدا
تاخت کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بشتاب دوانیدن اسب را.
-
تاخت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
هجوم
-
به تاخت
لهجه و گویش تهرانی
به سرعت
-
تاخت رفتن (اسب وغیره)
دیکشنری فارسی به عربی
قفز
-
چارنال تاخت کِردن
لهجه و گویش بختیاری
čâr-nâl tâxt kerdan چهارنعل دویدن اسب.
-
تاغ زدن، تاخت زدن
لهجه و گویش تهرانی
عوض کردن دو چیز
-
جستوجو در متن
-
تگاوری
لغتنامه دهخدا
تگاوری . [ ت َ وَ ] (حامص مرکب ) تاخت و تاز. دویدن پرشتاب . به تعجیل دویدن .
-
چهارتک
لغتنامه دهخدا
چهارتک . [ چ َ / چ ِ ت َ ] (اِ مرکب ) نوعی تاخت اسب . نوعی دویدن اسب . تاخت و چهار نعل یا آرام و یرتمه . (از ناظم الاطباء). قسمی دویدن اسب که آن را چهارگانه گویند. (یادداشت مؤلف ). || اسب خوش راه و تیزدو. (ناظم الاطباء).
-
تعویض کردن
لغتنامه دهخدا
تعویض کردن . [ ت َع ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بدل کردن . تبدیل کردن . تغییر دادن . تاخت زدن . و رجوع به ماده ٔ قبل شود.