کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاختگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تاختگاه
/tāxtgāh/
معنی
۱. جای تاختوتاز؛ جای دوانیدن اسب.
۲. (ورزش) در مسابقات اسبسواری، خطی که اسبهای دونده روی آن میدوند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
track
-
جستوجوی دقیق
-
تاختگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - جایی برای تمرین اسب - سواری . 2 - خطی که اسب های دونده در اسب دوانی در آن می دوند.
-
تاختگاه
لغتنامه دهخدا
تاختگاه . (اِ مرکب ) جایی که در آن اسب را دوانند مسابقه را. پیست . خطی است که اسبهای دونده در اسب دوانی در آن می دوند. (فرهنگستان ).
-
تاختگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tāxtgāh ۱. جای تاختوتاز؛ جای دوانیدن اسب.۲. (ورزش) در مسابقات اسبسواری، خطی که اسبهای دونده روی آن میدوند.
-
جستوجو در متن
-
جولانگاه
واژگان مترادف و متضاد
تاختگاه، ساحت، عرصه، میدان
-
مضمار
لغتنامه دهخدا
مضمار. [ م ِ ] (ع اِ) جای ریاضت دادن اسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). میدان اسب دوانی و جای ریاضت دادن اسب . (ناظم الاطباء). در غیاث نوشته که مضمار صیغه ٔ اسم است از ضَمر و ضمر در لغت به معنی لاغری است و معمول عربان چنان است که اول اسبان را فربه کنند...