کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاجیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تعطیل موقتی
دیکشنری فارسی به عربی
تاجيل , عتلة
-
فرجه
دیکشنری فارسی به عربی
تاجيل , فترة
-
امان
دیکشنری فارسی به عربی
امن , تاجيل , رحمة
-
رخصت
دیکشنری فارسی به عربی
اجازة , اجراء , تاجيل , رخصة
-
برخاست
دیکشنری فارسی به عربی
انتفاضة , انهض , تاجيل
-
استراحت
دیکشنری فارسی به عربی
ارخاء , استراحة , تاجيل , راحة , متنفس
-
مهلت
دیکشنری فارسی به عربی
تاجيل , عتلة , فسحة , فضاء ، أَجَلٌ
-
تعویض
دیکشنری فارسی به عربی
بديل , تاجيل , عبوة جديدة , مفتاح
-
تأقیت
لغتنامه دهخدا
تأقیت . [ ت َءْ ] (ع مص ) (از «أق ت » و «وق ت ») معین کردن وقت . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). وقت نهادن . (دهار). توقیت . (زوزنی ).تأجیل . (از اقرب الموارد). و رجوع به توقیت شود.
-
نسیئة
لغتنامه دهخدا
نسیئة. [ ن َ ءَ ] (ع اِ) درنگ و تأخیر. (صراح ) (از منتهی الارب ). درنگی و تأخیر. (ناظم الاطباء).تأخیر. (اقرب الموارد) (المنجد). نساءة. تأجیل . (از المنجد). || نسیه . رجوع به نسیه شود.
-
نساءة
لغتنامه دهخدا
نساءة. [ ن ُ ءَ ] (ع اِ) تأخیر. (از المنجد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). درنگ . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). تأجیل . نسیئة. (المنجد). || باعه بنساءة؛ به نسیه خرید آن را. (ناظم الاطباء). رجوع به نسیئة شود.
-
مؤجل
لغتنامه دهخدا
مؤجل . [ م ُ ءَج ْ ج ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأجیل . دوا کننده ٔ درد گردن که از ناهمواری بالین بود. (آنندراج ). آن که مدارا می کند اجل را یعنی دردی که از ناهمواری بالین در گردن به هم می رسد. || آن که درخواست می کند مداوای این درد را. (ناظم الاطباء)...
-
مهلت
لغتنامه دهخدا
مهلت . [ م ُ ل َ ] (ع اِ مهلة).زمان . اجل . مدت . نفسة. (منتهی الارب ). فرصت . (غیاث ) : گفتند فرمان برداریم به هر چه فرماید امامهلتی و تخفیفی ارزانی دارد. (تاریخ بیهقی ص 160).از در مهلت نیند اینها ولیک تو خدایا هم کریمی هم حلیم . ناصرخسرو.بشتاب سوی ...
-
بازنمودن
لغتنامه دهخدا
بازنمودن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) دوباره نمودن . (ناظم الاطباء). دوباره نشان دادن : رخی کزو متصور نمیشود آرام چرا نمودی و دیگر نمی نمائی باز. سعدی (بدایع). || بیان کردن . (ناظم الاطباء). توضیح کردن . تبیین . شرح دادن : این کار بساختند و نش...
-
سیاست
لغتنامه دهخدا
سیاست . [ سیا س َ ] (ع اِمص ) پاس داشتن ملک .(غیاث اللغات ) (آنندراج ). نگاه داشتن . (دهار). حفاظت . نگاهداری . حراست . حکم راندن بر رعیت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رعیت داری کردن . (منتهی الارب ). حکومت . ریاست . داوری . (ناظم الاطباء) : از چنین س...