کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاجدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تاجدار
معنی
(ص فا.) 1 - دارندة تاج ، نگاه دارندة افسر. 2 - پادشاه ، سلطان . 3 - بزرگ ، سرور.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
sovereign
-
جستوجوی دقیق
-
تاجدار
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - دارندة تاج ، نگاه دارندة افسر. 2 - پادشاه ، سلطان . 3 - بزرگ ، سرور.
-
واژههای مشابه
-
تاجدار، تاجدار
واژگان مترادف و متضاد
پادشاه، تاجور، دیهیمدار، سلطان، شاه ≠ رعیت، مملوک
-
تاجدار فلک
لغتنامه دهخدا
تاجدار فلک . [ رِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید است : تو تاجبخش جمع سلاطین و همچو من سلطان تاجدار فلک طوقدار توست .خاقانی .
-
واژههای همآوا
-
تاج دار
لغتنامه دهخدا
تاج دار. (نف مرکب ) پادشاه و نگاه دارنده ٔ تاج . (انجمن آرا). کنایه از پادشاه است و نگاهدارنده و محافظت کننده ٔ تاج را نیز گویند. (برهان ). دارنده و محافظ تاج . (شرفنامه ٔ منیری ). تاجور، تاج گذارده . متوج ، مکلل ، تائج ؛ تاجدار.امام تائج ؛ امام تاجد...
-
تاج دار
لغتنامه دهخدا
تاج دار. [ ج ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) معنی آن ، تاج ازآن دار بوده . (شرفنامه منیری ). لایق دار : سخن هر سری را کند تاجدارسری را کند هم سخن تاج دار تاج مآثر (از شرفنامه ٔ منیری ).خدیو تاجدارانی و آن کو همچو تیغ تودوروئی کرد در ملکت سر او تاج دار ا...
-
تاج دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] tājdār ۱. دارای تاج.۲. (اسم) [مجاز] پادشاه.
-
جستوجو در متن
-
high-crowned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالا تاجدار
-
متوج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motavvaj تاج بر سر نهاده؛ تاجدار.
-
yellow-crowned night heron
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قهوه ای با زرد تاجدار
-
تایج
لغتنامه دهخدا
تایج . [ ی ِ ] (ع ص ) تائج . تاجدار: امام تایج ؛ امام تاجدار. (ناظم الاطباء). رجوع به تائج شود.
-
تاج دارنده
لغتنامه دهخدا
تاج دارنده . [ رَدَ / دِ ] (نف مرکب ) پادشاه . تاجدار. دارنده ٔ تاج . نگهبان تاج . رجوع به تاجدار شود.
-
تائج
لغتنامه دهخدا
تائج . [ ءِ ] (ع ص ) از تاج . تاجدار: امام تائج ؛ امام تاجدار. (منتهی الارب ).