کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاتو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
thanatophobia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاتو فوبیا
-
thanatophoby
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاتو فوبی
-
تتو
لغتنامه دهخدا
تتو. [ ت َ ت ْ ] (اِ) رجوع به تاتو شود.
-
tatoo
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاتو، خال کوبی، خال سوزنی، طبل، خال کوبیدن
-
ponies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسم ها، اسب کوتاه و کوچک، تاتو، یابو، تسویه حساب کردن
-
pony
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسویه حساب، اسب کوتاه و کوچک، تاتو، یابو، تسویه حساب کردن، ریزه، ریز
-
مهر
دیکشنری عربی به فارسی
جهيز , جهاز , جهيزيه , کابين , مهريه , تاتو , اسب کوتاه وکوچک , ريز , تسويه حساب کردن , پرداختن , خلا صه اخبار
-
ذوفلس
لغتنامه دهخدا
ذوفلس . [ ف َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) خداوند پشیزه . درم دار. صاحب فلس . حیوان فلس دار چون اکثرماهیان . و مورچه خوار و تاتو. و بزمچه (کروکدیل ).
-
دل نشین
لغتنامه دهخدا
دل نشین . [ دِ ن ِ ] (نف مرکب ) دل نشیننده . نشیننده بر دل . آنچه بر دل نشیند. مرغوب و پسندیده . (آنندراج ). مطبوع . مقبول . خوش آیند. (ناظم الاطباء). دلپذیر. خوش آیند : زن خوش منش دلنشین تر که خوب که پرهیزگاری بپوشد عیوب . سعدی .تا جای غیر پهلوی آن ...
-
نگریدن
لغتنامه دهخدا
نگریدن . [ ن ِ گ َ دَ] (مص ) دیدن . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). نگریستن . (جهانگیری ) : به چشمت اندر بالار ننگری تو به روزبه شب به چشم کسان اندرون ببینی خار. رودکی .سرخی خفچه نگر از سرخ بیدمعصفرگون پوشش و او خود سپید. رودکی .گرازید بهرام چون بنگریدی...
-
ریشه
لغتنامه دهخدا
ریشه . [ ش َ/ ش ِ ] (اِ) طراز و تارهای پنبه ای و ابریشمین و جز آن که از چیزی آویزان باشد. (ناظم الاطباء) (از برهان ). || طره ٔ دستار. (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). آنچه از تار بی پود گذارند در جانب جامه زینت را: ریشه ٔ گلیم . ریشه ٔ کلاغی . ریشه ...