کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاتو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تاتو
/tātu/
معنی
اسب کوتوله و پُریالودم و تندرو؛ یابو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
cob, pony
-
جستوجوی دقیق
-
تاتو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) اسب کوتولة پُر یال و دُم بریده .
-
تاتو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نوعی پستاندار که بدنش مانند حلقه های زره از فلس پوشیده شده است و در آمریکای جنوبی دیده می شود.
-
تاتو
لغتنامه دهخدا
تاتو. (اِ) اسبی از نوع خرد و کوتاه با موی ویال دراز و موهای بلند بر تن و مؤلف آنرا در بلاد بالکان بسیار دیده است خاصه در رومانی . بر ذون و اوستور و اسب تاتاری است . (منتهی الارب ). فبعث ولده محمداً لیأتی به فقبص علیه و اتاه به راکباً علی تتو [ بتای...
-
تاتو
لغتنامه دهخدا
تاتو. (اِ) جانوری که در حمامها و جز آن متکون شود و بتازی ابن وردان گویند. (ناظم الاطباء)
-
تاتو
لغتنامه دهخدا
تاتو. (فرانسوی ، اِ) نوعی حیوان پستاندار که بدنش از فلس پوشیده است و در امریکای جنوبی دیده می شود. تاتو.
-
تاتو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tātu اسب کوتوله و پُریالودم و تندرو؛ یابو.
-
تاتو
دیکشنری فارسی به عربی
مهر
-
تاتو
لهجه و گویش تهرانی
اسب کوچک ،کوتوله
-
واژههای مشابه
-
یابو تاتو
لهجه و گویش تهرانی
اسب کوتوله،(مج)آدم نفهم
-
یابو تاتو
لهجه و گویش تهرانی
یابوی کوچک
-
جستوجو در متن
-
tucktoo
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاتو
-
batture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاتو
-
tuth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاتو