کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاتر مجاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تاتر مجاز
دیکشنری فارسی به عربی
شرعي
-
واژههای مشابه
-
تآتر
لغتنامه دهخدا
تآتر.[ ت ِ آ ] (فرانسوی ، اِ) تئاتر مأخوذ از فرانسه و متداول در زبان فارسی . تماشاخانه . نمایش خانه . بازیگرخانه . صحنه یا جایی که بازیگران برای نشان دادن داستان یا واقعه ای ظاهر شوند و آنرا مجسم سازند. فرهنگستان ایران بجای این کلمه «تماشاخانه » را ...
-
آمفی تآتر
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِمر.) تماشاخانه ، جای اجرای نمایشنامه و تئاتر.
-
سرسرای تاتر
دیکشنری فارسی به عربی
استراحة
-
پرده ء پشت صحنه ء تاتر
دیکشنری فارسی به عربی
خلفية
-
جستوجو در متن
-
legit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قانونی، نمایش مجاز، تاتر مجاز، حلال
-
leg it
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پای آن، نمایش مجاز، تاتر مجاز، حلال
-
شرعي
دیکشنری عربی به فارسی
نمايش مجاز , تاتر مجاز , قانوني , حلا ل , مشروع , حلا ل زاده , درست , برحق
-
دانشگاه
لغتنامه دهخدا
دانشگاه . [ ن ِ ] (اِ مرکب ) دانشگه . محل دانش . جای دانش . جای علم . || اصطلاحاً مؤسسه ای که تعلیم درجات عالیه ٔ علوم و فنون و ادبیات و فلسفه و هنر کند. این کلمه بجای اونیورسیته بکار رفته است . دانشگاه شعبه هایی بنام دانشکده خواهدداشت و هر دانشکده ...