کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تابو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تابو
/tābo(u)/
معنی
کلام یا عملی که گفتن یا انجام دادن آن به دلیل ممنوعیتهای شرعی یا عرفی ناپسند است.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. لفظ حرام
۲. مقدس
۳. حرام
دیکشنری
taboo
-
جستوجوی دقیق
-
تابو
واژگان مترادف و متضاد
۱. لفظ حرام ۲. مقدس ۳. حرام
-
تابو
فرهنگ فارسی معین
[ فر . ] (اِ.) 1 - تحریم اجتماعی یک عمل یا یک کلمه به طور رسمی . 2 - شخص ، چیزی یا جایی که برای افراد یک قبیله تحریم شود. 3 - هر چیز نذری یا مقدسی که نزدیک شدن و دست زدن به آن ممنوع باشد.
-
تابو
لغتنامه دهخدا
تابو. (اِ) اززبان پولی نزی تابو و تاپو بمعنی مقدس و ممنوع . طبق آیین پولی نزیان ، شخص یا چیزی را که دارای سجیه ٔ مقدس باشد و از تماس با دیگران ممنوع بود، تابو گویند. مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: این نام را اهالی جزایر واقعه ٔ در بحر محیط کبیر به یک...
-
تابو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tabou، مٲخوذ از پولینزیایی] tābo(u) کلام یا عملی که گفتن یا انجام دادن آن به دلیل ممنوعیتهای شرعی یا عرفی ناپسند است.
-
تابو
دیکشنری فارسی به عربی
حرام
-
جستوجو در متن
-
tabus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابو
-
tabog
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابو
-
taborine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابو
-
tabooed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابو
-
tabooing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابو
-
حرام
دیکشنری عربی به فارسی
تابو , حرام , منع يا نهي مذهبي , حرام شمرده
-
taboo
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابو، حرام، منع یا نهی مذهبی، حرام شمرده
-
taboos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابوها، تابو، حرام، منع یا نهی مذهبی، حرام شمرده
-
دند
لغتنامه دهخدا
دند. [ دَ ] (اِ)دنده . استخوان پهلو. (از برهان ) (لغت محلی شوشتر) (از فرهنگ جهانگیری ). ضلع. (ناظم الاطباء). استخوان پهلو که آن را دنده نیز گویند. (آنندراج ) : به جای سینه دهان و به جای گردن چشم به جای دندش تارک به جای کتف عذار. مختاری (از جهانگیری )...