کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تابع بُرداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تابع محدب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← تابع کوژ
-
risk function
تابع مخاطره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] برای یک تابع تصمیم مشخص، امید ریاضی تابع زیان متناظر با مقادیر مختلف این تابع تصمیم
-
characteristic function
تابع مشخصه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] تابعی متناظر با یک مجموعۀ مفروض که مقدارش به ازای هر عضو از آن مجموعه برابر یک و در خارج آن مجموعه برابر صفر است
-
تابع مقعر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← تابع کاو
-
complementary function
تابع مکمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] هر جواب معادلۀ دیفرانسیل خطی همگن متناظر با یک معادلۀ خطی ناهمگن مفروض
-
exponential function
تابعِ نمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابع f (x)=ax که در آن a عددی ثابت و مثبت است
-
AND function
تابعِ «وَ»
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عملی روی دو گزاره در منطق بهطوریکه حاصل آن عمل وقتی درست است که هر دو گزاره درست باشند
-
تابع واریانس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] ← تابع وردایی
-
variance function
تابع وردایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] تابعی که وابستگی واریانس یک متغیر تصادفی به میانگین آن را نشان میدهد متـ . تابع واریانس
-
OR function
تابعِ «یا»
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عملی روی دو گزاره در منطق بهطوریکه حاصل آن عمل وقتی نادرست است که هر دو گزاره نادرست باشند
-
تابع شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - پیرو شدن . 2 - بنده و فرمانبردار گشتن .
-
تابع شدن
لغتنامه دهخدا
تابع شدن . [ ب ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیرو شدن . بنده و فرمانبردار گشتن . دنبال رونده شدن : مشو تابع نفس شهوت پرست که هرساعتش قبله ٔ دیگر است .سعدی (بوستان ).
-
تابع مهمل
لغتنامه دهخدا
تابع مهمل . [ ب ِ ع ِ م ُ م َ] (اِ مرکب ) لفظ مهملی است که بعد از یک لفظ موضوع می آید و اغلب حروف آن با حروف متبوعش یکی است مثل چراغ مراغ ، کتاب متاب . در زبان فارسی هر کلمه ای که دراولش میم نیست در مهملش حرف اول کلمه را انداخته جای آن میم می گذارند ...
-
تابع وصول
دیکشنری فارسی به عربی
موافقة
-
density functional theory
نظریۀ تابع چگالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نظریهای که در آن به توصیف مکانیک کوانتومی سامانههای اتمی و مولکولی برحسب چگالی الکترون میپردازند