کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تابش الکترومغناطیسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
electromagnetic radiation
تابش الکترومغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پدیدۀ ناشی از الکترومغناطیس که بهصورت ذرات فوتون یا امواج عرضی نوسانی الکتریکی و مغناطیسی متعامد با سرعت نور در فضا منتشر میشود و حامل انرژی است
-
واژههای مشابه
-
radiation damage
آسیب تابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هرگونه اثر تخریبی ناشی از پرتوگیری (exposure)
-
back projection, rear projection, back screen projection
پستابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایش تصاویر پسزمینه با قرار دادن فراتاب در پشت پردۀ نیمهشفافی که در پسزمینۀ صحنه قرار دارد
-
acoustic radiation
تابش آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انرژی موج صوتی که با اعمال فشار به محیط و ایجاد تراکم و رقت در آن از نقطهای به نقطۀ دیگر منتقل میشود
-
alpha radiation
تابش آلفا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] محصول نوعی پرتوزایی که در آن ذرۀ آلفا از هسته گسیل میشود
-
prompt radiation
تابش آنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فورانی از تابش که از شکافت هستهای حاصل میشود و شامل نوترونهای آنی و پرتوهای گاماست
-
diffuse radiation
تابش پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انرژی تابشی منتشرشده در حجم کوچکی از فضا در جهتهای مختلف
-
radiation curing
تابشپزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ایجاد اتصال عرضی و پخت بسپاری بهکمک تابش فرابنفش یا ریزموج یا باریکههای الکترونی
-
atmospheric radiation
تابش جوّ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. تابش موجبلندی که از جوّ منتشر میشود 2. بررسی همۀ فرایندهای تابشی مؤثر بر جوّ
-
quadrupole radiation
تابش چارقطبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تابشی که بر حسب میدانهای چارقطبی الکتریکی یا مغناطیسی قابل توصیف است
-
solar radiation
تابش خورشیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] کل تابش الکترومغناطیسیای که از خورشید منتشر میشود
-
background radiation
تابش زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تابش یونندهای که بهطور طبیعی در محیط وجود دارد و از پرتوهای کیهانی و ایزوتوپهای پرتوزا در خاک و هوا ناشی میشود
-
sonic radiation
تابش صوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تابش آکوستیکی با بسامدهای بین 16 تا 20000 هرتز
-
ultrasonic radiation
تابش فراصوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انتشار امواج فراصوتی در محیطهای جامد یا مایع یا گاز