کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تائب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تائب
مترادف و متضاد
پشیمان، تواب، توبهدار، توبهکار، توبهکننده، منفعل، نادم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تائب
فرهنگ نامها
(تلفظ: tā’b) (عربی) آن که از عملی پشیمان شده وآن را ترک کرده است ، توبه کننده .
-
تائب
واژگان مترادف و متضاد
پشیمان، تواب، توبهدار، توبهکار، توبهکننده، منفعل، نادم
-
تائب
لغتنامه دهخدا
تائب . [ ءِ ] (اِخ ) (عثمان زاده ) یکی از ادبا و شعرای عثمانی است وی پسر یکی از اعیان آن زمان بوده و راه دانش را اختیار کرده و علوم رسمی را در مدارس علمی تحصیل کرد و بسال 1129 هَ . ق . در حلب و بسنه 1135 در مصر بمولویت نایل گردید و پس از یک سال معزول...
-
تائب
لغتنامه دهخدا
تائب . [ ءِ ] (اِخ ) لقب احمدبن یعقوب که از فحول قراء متقدمین است . (منتهی الارب ).
-
تائب
لغتنامه دهخدا
تائب . [ ءِ ] (ع ص ) نعت است از توبه بمعنی بازگشتن از گناه . (منتهی الارب ). بازگردنده از گناه . توبه کار. توبه کننده . (غیاث ). ج ، تائبین . آنکه توبه کرده . نادم . آنکه بسوی خدا برگردد و از کرده پشیمان شود. بازگشته از گناه . بازایستنده از گناه . او...
-
واژههای مشابه
-
تایب، تائب
واژگان مترادف و متضاد
پشیم، پشیمان، تواب، توبهدار، توبهکار، توبهکننده منفعل، نادم
-
احمد تائب
لغتنامه دهخدا
احمد تائب . [ اَم َ ءِ ] (اِخ ) ابن عثمان . رجوع به عثمان زاده شود.
-
جستوجو در متن
-
repentant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توبه، تائب
-
توبهکار
واژگان مترادف و متضاد
پشیمان، تائب، توبهدار، نادم
-
توائب
لغتنامه دهخدا
توائب . [ ت َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ تائب . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تائب شود.
-
نادم
واژگان مترادف و متضاد
پشیمان، تائب، توبهدار، توبهکار، متاسف
-
پشیمان
واژگان مترادف و متضاد
تائب، متاسف، متلهف، منفعل، نادم
-
توبهدار
واژگان مترادف و متضاد
پشیمان، تائب، تواب، توبهکار، نادم