کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأیید 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
acknowledgement, ACK
تأیید 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] اعلام وصول بستهای از دادهها توسط یک رایانه در شبکه به رایانۀ فرستنده
-
واژههای مشابه
-
تأیید
لغتنامه دهخدا
تأیید. [ ت َءْ ] (ع مص ) نیرومند کردن . (زوزنی ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (ازاقرب الموارد) (از قطر المحیط). نیرو و قوت دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیرو دادن . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). توانا گردانیدن . (آنندراج ). توانا کردن .(فرهنگ...
-
جستوجو در متن
-
corroborant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأیید، تایید کننده
-
corroborate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأیید، تایید کردن، تقویت کردن، اثبات کردن
-
confirm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایید، تایید کردن، تصدیق کردن، تثبیت کردن
-
corroborates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایید می کند، تایید کردن، تقویت کردن، اثبات کردن
-
corroborating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأیید، تایید کردن، تقویت کردن، اثبات کردن
-
confirms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایید می کند، تایید کردن، تصدیق کردن، تثبیت کردن
-
upheld
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأیید، تقویت کردن، حمایت کردن از، تایید کردن
-
overcertify
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأیید
-
verificate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأیید
-
tydden
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایید
-
tydie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایید