کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأیید حکم دادگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تأیید حکم دادگاه
دیکشنری فارسی به عربی
إبرام الحکم
-
واژههای مشابه
-
تایید
واژگان مترادف و متضاد
۱. اثبات، اذعان، تسجیل، تصدیق، تصویب، صحهگذاری، صوابدید، قبول، گواهی، ۲. مرافقت، همصدایی، ≠ تکذیب ۳. استواری، پشتیبانی، ترهیب، تقویت ۴. کمک کردن، یاوری، یاریگری، یاری کردن ۵. توفیق، عنایت
-
تایید
فرهنگ واژههای سره
هایش، پذیرش
-
تأیید
لغتنامه دهخدا
تأیید. [ ت َءْ ] (اِخ ) خواجه عبداﷲ. سامی بیک آرد: از شعرا و علمای متأخر هند است که از اکثر علوم و فنون آگاه بود و در نزد حکمران بنگاله ، نواب مؤتمن الملک مبارک الدوله بهادر، اعتبار و احترام داشت . پس از چندی حکمران بنارس ، نواب ابراهیم علیخان بها...
-
تأیید
لغتنامه دهخدا
تأیید. [ ت َءْ ] (ع مص ) نیرومند کردن . (زوزنی ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (ازاقرب الموارد) (از قطر المحیط). نیرو و قوت دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیرو دادن . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). توانا گردانیدن . (آنندراج ). توانا کردن .(فرهنگ...
-
تایید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'yid ۱. درست تشخیص دادن.۲. نیرو دادن؛ قوت دادن.۳. کمک یاری کردن خداوند به انسان.
-
تایید
دیکشنری فارسی به عربی
ادعاء , تاکيد , تصديق , دعم
-
تایید
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tayid طاری: tayid طامه ای: tayid طرقی: tayid کشه ای: tayid نطنزی: tayid
-
ضمن تایید
فرهنگ واژههای سره
افزون بر درست شمردن
-
acknowledgement, ACK
تأیید 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] اعلام وصول بستهای از دادهها توسط یک رایانه در شبکه به رایانۀ فرستنده
-
confirm
تأیید 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تأیید کردن جای مسافر در هواپیما
-
accreditation
تأیید اعتبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایندی برای گواهی صلاحیت و اصالت و قابلیت اطمینان
-
accredited
تأیید اعتبارشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ویژگی آنچه ازلحاظ رعایت استانداردهایِ ازپیشتعیینشدۀ روشها و روالها و مشخصات فنی کلی مورد تأیید رسمیِ نهاد تأیید اعتبار قرار گرفته باشد
-
acknowledge
تأیید کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] اعلام وصول بستۀ دادهها توسط یک رایانه در شبکه به رایانۀ فرستنده