کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأکید نغمه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تاکید
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابرام، اصرار، اصرارورزی، پافشاری، پیله، سماجت ۲. تصریح، سفارش ۳. استوار کردن ۴. موکد ساختن ۵. محکمکاری، استوارسازی
-
تاکید
فرهنگ واژههای سره
پافشار
-
تآکید
لغتنامه دهخدا
تآکید. [ ت َ ] (ع اِ) دوالهایی که بدان قرپوس زین را با دو پهلوی آن بندند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). «اکائد» و «تآکید» جمع «اِکاد» است و این جمع آن نادر است . (از اقرب الموارد).
-
تأکید
لغتنامه دهخدا
تأکید. [ ت َءْ ] (ع مص ) (از «أک د» و «وک د») استوار کردن گره و عهد و زین و پالان بر پشت اسب و شتر و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تأکید پیمان و زین بستن و استوار کردن آنها. (ازاقرب الموارد). || استوار کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی )...
-
تاکيد
دیکشنری عربی به فارسی
اظهار قطعي , تصريح , تصديق , اثبات , تاکيد , تاييد , فشار , تقلا , قوت , اهميت , مضيقه , سختي , پريشان کردن , ماليات زيادبستن , تاکيد کردن
-
تاکید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ‹توکید› ta'kid ۱. استوار کردن؛ محکم کردن.۲. [قدیمی] عهد یا کلام خود را استوارتر کردن.
-
تاکید
دیکشنری فارسی به عربی
اکد , تاکيد , زعم , لهجة
-
تاکید کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اصرارورزیدن، ابرام کردن، پافشاری کردن، پایفشردن، پیله کردن، سماجت ورزیدن ۲. موکد ساختن، استواری بخشیدن
-
تاکید کرد
فرهنگ واژههای سره
پافشاری کرد
-
dynamic accent
تأکید شدتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تأکیدی که ازطریق تغییر شدتوری صدا ایجاد میشود
-
تأکید خاص
لغتنامه دهخدا
تأکید خاص . [ ت َءْ دِ خاص ص ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به مفعول مطلق و نوع سوم تأکید و کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ج 1 ص 71 شود.
-
تأکید عام
لغتنامه دهخدا
تأکید عام . [ ت َءْ دِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به مفعول مطلق و نوع سوم تأکید و کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ج 1 ص 71 شود.
-
تأکید کردن
لغتنامه دهخدا
تأکید کردن . [ ت َءْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استوار کردن . عمل تأکید. رجوع به تأکید شود.
-
تأکید مثل
لغتنامه دهخدا
تأکید مثل . [ ت َءْ دِ م َ ث َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از جهات توصیف مسندالیه تأکید مثل است چون :«امس الدابر» و «نفحة واحدة» و مثل این شعر سعدی :آتش سوزان نکند با سپندآنچه کند دود دل مستمند.رجوع به هنجار گفتار نصراﷲ تقوی ص 44 و رجوع به تأکی...
-
تأکید معنوی
لغتنامه دهخدا
تأکید معنوی . [ ت َءْ دِ م َ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تأکید معنوی یا غیرصریح بخلاف تأکید لفظی است و آنرا از این روی معنوی نامند که گوینده توجه به تأکید معنی دارد نه لفظ چنانکه برعکس در تأکید لفظی توجه به تکرار لفظاست . این گونه تأکید اختصا...