کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأسف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تاسف اور
دیکشنری فارسی به عربی
تعش
-
مایه تاسف
دیکشنری فارسی به عربی
سيء الحظ
-
تاسف خودن
دیکشنری فارسی به عربی
حزن
-
تاسف خوردن
دیکشنری فارسی به عربی
رثاء
-
قابل تاسف
دیکشنری فارسی به عربی
موسف
-
مایه تأسف
دیکشنری فارسی به عربی
باعث علي الأسف
-
ابراز تاسف کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أعرب عن أسفه
-
تأسف و درد (دل)
فرهنگ گنجواژه
ناراحتی.
-
واژههای همآوا
-
تعسف
واژگان مترادف و متضاد
۱. ستم، ظلم ≠ دادگری ۲. انحراف ۳. کجروی کردن، گمراهشدن، منحرف شدن ≠ هدایت شدن ۴. ظلم کردن، ستم کردن ≠ دادگری کردن
-
تاسف
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسف، افسوس، اندوه، پشیمانی، تحسر، تلهف، حسرت، دریغ، غصه، غم، فسوس، لهف، ندامت ۲. افسوس خوردن، اندوهناک شدن، حسرت داشتن، دریغ خوردن
-
تاسف
فرهنگ واژههای سره
شوربختی، افسوس، دریغ
-
تعسف
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ سُّ) [ ع . ] (مص ل .) بی راهه رفتن ، بدون تأمل به کاری پرداخت ن .
-
تعسف
لغتنامه دهخدا
تعسف . [ ت َ ع َس ْ س ُ ] (ع مص ) بر بیراه رفتن . (زوزنی ). بیراه رفتن و خمیدن از راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بیراه رفتن . (غیاث اللغات ). به یکسو شدن از راه . (از اقرب الموارد) (از تعریفات جرجانی ). || آغاز سخن کردن با تکلف و بی ...
-
تعسف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'assof ۱. بیراهه رفتن؛ راه را کج کردن و منحرف شدن.۲. بدون تٲمل به کاری پرداختن.۳. ستم کردن.
-
تاسف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'assof ۱. دریغ خوردن؛ افسوس خوردن.۲. اندوهگین شدن.۳. غمگینی.