کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأخیر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تأخیر کردن
واژهنامه آزاد
دیر کردن
-
واژههای مشابه
-
تاخیر
فرهنگ واژههای سره
درنگ، دیرکرد
-
تاخير
دیکشنری عربی به فارسی
تاخير , به تاخير انداختن , به تاخير افتادن
-
تاخیر
دیکشنری فارسی به عربی
تاخر , تاخير , توسع , عصا
-
lag phase, lag growth phase, lag period
مرحلۀ تأخیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مرحلۀ ابتدایی در منحنی رشد باکتریها در محیط کشت بسته که قبل از مرحلۀ رشد سریع قرار دارد و در آن افزایش جمعیت بهکندی صورت میگیرد
-
delay
تأخیر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] بازۀ زمانی بین دو رویداد در سامانۀ مخابراتی
-
retardation
تأخیر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی تعلیق که بهصورت متصل و بالارونده حل میشود
-
تأخیر 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ← زمان تأخیر
-
acoustic delay
تأخیر صوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] افزایش عمدی زمان انتقال صوت از چشمه تا گیرنده که برای ایجاد اثرات دلخواه در نظر گرفته میشود
-
group delay
تأخیر گروه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تأخیر یا تقدم زمانی مربوط به یک گروه لرزهیاب، ناشی از اختلاف ارتفاع یا ناهمگنی لایههای سطحی یا گزینش مبنای مرجع
-
MIDI delay
تأخیر میدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] 1. مدتزمان لازم برای عبور یک پیام میدی، از زمان ورود به ورودی میدی و خروج از گذر میدی 2. مدتزمان لازم برای پاسخ یک افزاره به یک پیام ورودی میدی
-
geometric delay
تأخیر هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تأخیر ناشی از عوامل فیزیکی و واپایشی تردد در حرکت یک وسیلۀ نقلیه بیآنکه سایر وسایل نقلیه حرکت آن را سد کرده باشند
-
delay time
زمان تأخیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] زمان ازدسترفتۀ ناشی از بینظمی وسایل نقلیه یا عابران پیاده که مانع از حرکت روان وسایل نقلیه و تخلیۀ بهموقع تقاطعهای چراغدار شود متـ . تأخیر 3
-
تأخیر افتادن
لغتنامه دهخدا
تأخیر افتادن . [ ت َءْ اُ دَ ] (مص مرکب ) پس ماندن . عقب افتادن . رجوع به تأخیر شود.