کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیهنجار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
anomic
بیهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مربوط به بیهنجاری
-
واژههای مشابه
-
بی هنجار
لغتنامه دهخدا
بی هنجار. [ هََ ] (ص مرکب ) (از: بی + هنجار) راهی که جاده نداشته باشد. (آنندراج ). بی راه . (ناظم الاطباء). رجوع به هنجار شود : چون دلیلان مخالفند بگردزین کژآهنگ راه بی هنجار. اوحدی (از آنندراج ). || که راه و مقصد معنوی ندارد. که از اصولی پیروی نمی ک...
-
norm 2
هنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] هرگونه الگوی رفتار یا عملکرد ویژۀ یک گروه اجتماعی خاص
-
هنجار
واژگان مترادف و متضاد
۱. رفتار، روال، روش، سیره ۲. ضابطه، قاعده، قانون، معیار ۳. سبک، سیاق، شیوه ۴. جاده، راه، طریق
-
هنجار
لغتنامه دهخدا
هنجار. [ هَِ / هََ ] (اِ) راه و روش و طریق و طرز و قاعده و قانون . (برهان ). در سنسکریت سمکارا به معنی گشتن و گردیدن و راه است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : به آخر شکیبایی آورد پیش که جز آن نمی دید هنجارخویش . فردوسی .همی شدند به بیچارگی هزیمتیان گسسته...
-
هنجار
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) 1 - روش ، طریق . 2 - قاعده ، قانون .
-
هنجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] hanjār ۱. [مجاز] راهوروش؛ طرز و قاعده.۲. [قدیمی] راه؛ طریق؛ جاده: ◻︎ ز هنجار دیگر درآمد به روم / فروماند گنج اندران مرزوبوم (نظامی۵: ۸۹۸).۳. [قدیمی، مجاز] راه راست.
-
anomalous magnetic moment
گشتاور مغناطیسی بیهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اختلاف بین اندازۀ گشتاور مغناطیسی مشاهدهشده و مقدار پیشبینیشده برطبق نظریۀ دیراک
-
anomalous viscosity
گرانرَوی بیهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] ← گرانرَوی نانیوتونی
-
anomalous Zeeman effect
اثر بیهنجار زیمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شکافته شدن خطوط طیفی اتمها در میدان مغناطیسی و تقسیم آنها به بیش از سه مؤلفه، درحالیکه اتم در حالت پایه نباشد
-
anomalous skin effect
اثر پوست بیهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اثر پوست در دماهای بسیار پایین و بسامدهای زیاد که در آن ضخامت لایۀ پوست رسانا از مسافت آزاد میانگین الکترون کمتر است
-
anomalous potential
پتانسیل بیهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] اختلاف ناچیز میان پتانسیل گرانی واقعی و پتانسیل گرانی بهنجار
-
anomalous dispersion
پاشش بیهنجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تغییرات غیرعادی ضریب شکست برحسب طولِموج
-
field anomaly relaxation method
روش بیهنجارکاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] شیوهای نظاممند برای کاهش شمار ترکیبهای احتمالات آینده و حذف ناممکنها با هدف مهارپذیر کردن احتمالات متـ . بیکا FAR