کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیفصل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
fire season 2
فصل حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ایامی از سال که احتمال وقوع و گسترش حریق در آن بیشتر است
-
dead season
فصل رکود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] زمانی از سال که در آن شمار گردشگران بسیار کم میشود
-
high season
فصل رونق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دورهای از سال که در آن تعداد مسافران افزایش مییابد و نرخ اتاق و کرایۀ وسایل نقلیه از مواقع دیگر بیشتر است
-
growing season
فصل رویش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بازۀ زمانی بین سردترین روزهای بهار و سردترین روزهای پاییز که در آن گونههای خاصی از گیاهان رشد میکنند
-
close game season
فصل شکارممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] زمان زایمان و شیردهی و تخمریزی و تخمگذاری حیاتوحش که در طی آن شکار آنها ممنوع یا بسیار محدود میشود
-
busy season
فصل کاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] زمانی که میزان فعالیتهای مهمانخانهها / هتلها یا تفریحگاهها بسیار زیاد است
-
low season
فصل کسادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دورهای از سال که در آن تعداد مسافران کمتر از مواقع دیگر و قیمت اتاقها و کرایۀ وسایل نقلیه ارزانتر است
-
eclipse season
فصل گرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] مدتزمانی که در آن خورشید در نزدیکی یکی از گرههای مدار ماه واقع میشود و پدیدۀ گرفت محتمل است
-
shoulder season, shoulder period
فصل میانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دورهای از سال، بین «فصل رونق» و «فصل رکود»، که در آن ارائۀ خدمات به مسافران با نرخ تشویقی (promotional rate) صورت میگیرد
-
TV season, season
فصل نمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مدتزمان نمایش مجموعههای تلویزیونی پیوسته و ناپیوسته که معمولاً سی هفته طول میکشد
-
disjunct
فصلوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] هریک از گزارههایی که یک ترکیب فصلی بر آنها اعمال میشود
-
نیم فصل
لغتنامه دهخدا
نیم فصل . [ ف َ ] (ص مرکب ) لباس نیم فصل ؛ جامه ٔ بهاره و جامه ٔ پائیزه . (یادداشت مؤلف ).
-
فصل کردن
فرهنگ فارسی معین
(فَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - جدا کردن . 2 - حساب پس دادن ، تصفیه حساب کردن .
-
فصل الخطاب
فرهنگ فارسی معین
(فَ لُ لْ خِ) [ ع . ] (اِمر.) 1 - هر کلام فصیح و روشن که حق رااز باطل جدا کند. 2 - کلمة «اما بعد» که خطیب بعد از ذکر مقدمه می گوید.
-
فصل نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) نشریه ای که در هر فصل سال یک بار منتشر می شود.