کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیفصل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
aseasonal
بیفصل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی گیاهی که در همۀ فصول سال میتواند گل دهد
-
واژههای مشابه
-
فصل
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوران، زمان، عهد، گاه، موسم، موعد، نوبت، وقت، هنگام ۲. انفصال، برش، تفکیک، جداسازی، جدایی ۳. باب، بخش، بند، ماده، مبحث، مقوله ≠ وصل
-
sequence 3
فصل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مجموعۀ صحنههای فیلم که وحدت موضوعی داشته باشد
-
فصل
فرهنگ واژههای سره
آوام، فرگرد، گسست، موسم، ورشیم
-
فصل
فرهنگ فارسی معین
(فَ صْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) جدا کردن . 2 - خاتمه دادن به خصومت . 3 - (اِ.) مانع و حاجز میان دو چیز. 4 - محل اتصال دو استخوان . 5 - بخشی از کتاب یا رساله . 6 - هر یک از چهار فصل سال .
-
فصل
لغتنامه دهخدا
فصل . [ ف َ ] (ع اِ) مانع و حاجز میان دو چیز. || هر جای پیوستگی در استخوان هر بند اندام . || (ص ) سخن حق و راست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || حکم که حق از باطل جدا کند. (منتهی الارب ).- فصل الخطاب . رجوع به مدخل فصل الخطاب شود. || (اِ) ضمیر...
-
فصل
دیکشنری عربی به فارسی
فصل (کتاب) , شعبه , قسمت , باب , دوره , مسير , روش , جهت , جريان , درطي , درضمن , بخشي از غذا , اموزه , اموزگان , دنبال کردن , بسرعت حرکت دادن , چهار نعل رفتن
-
فصل
دیکشنری عربی به فارسی
جزء به جزء نوشتن , به اقلا م نوشتن
-
فصل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] fasl ۱. هریک از چهار قسمت سال شامل سه ماه.۲. [مجاز] دوره؛ برهه؛ مرحله.۳. واحد تقسیمبندی مطالب کتاب، مقاله، رساله، و مانند آن.۴. (ورزش) دورۀ برگزاری مسابقات ورزشی.۵. (اسم مصدر) [مقابلِ وصل] (ادبی) نیاوردن واو عطف بین اجزای کلام.۶. (منطق)...
-
فَصْلِ
فرهنگ واژگان قرآن
جدايي (فصل به معني تميز بين دو چيز است ، و اگر روز قيامت را روز فصل خوانده ، بدين دليل است که آن روز، روز جدا شدن حق از باطل است ، روزي که به حکم خدا و قضاي او بين حق و باطل و يا بين مجرم و متقي ، جدايي ميافتد . و هر يک از ديگري متمايز ميشود )
-
فصل
دیکشنری فارسی به عربی
مقالة , موسم
-
فصل
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: fasl طاری: fasl طامه ای: fasl طرقی: fasl کشه ای: fasl نطنزی: fasl
-
فصل به فصل
لهجه و گویش تهرانی
گوناگون
-
accumulation season
فصل انباشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دورهای از سال که در آن انباشت برف و یخ بر یخکاست فزونی دارد