کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیبرگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بی بی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] bibi ۱. مادربزرگ.۲. از ورقهای بازی با نقش یک زن بر روی آن.۳. [قدیمی] بانو.
-
بی بی
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] ( اِ.) 1 - کدبانو. 2 - مادربزرگ . 3 - از خال های ورق که میان شاه و سرباز جای دارد.
-
بی بی
لغتنامه دهخدا
بی بی . (اِ) زن نیکو و خاتون خانه را گویند.(برهان ). اشکاسمی «بی بی » ، طبری «بی بی » ... اصلاً از ترکی شرقی است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). زن نیکو و کدبانوی خانه . (آنندراج ) (انجمن آرا). خاتون . (منتهی الارب ). زن نیکو. (اوبهی ). خانم . خاتون . خدی...
-
بی بی
دیکشنری فارسی به عربی
سيدة , ملکة
-
بی بی
لهجه و گویش تهرانی
مادر بزرگ ،خانم محترم،سیده،عنوان زنان مقدس
-
fact sheet/ factsheet
گزارهبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] برگهای حاوی نکات کلیدی و خلاصهای از اطلاعات دربارۀ موضوعی خاص که عموماً به قصد اطلاع مخاطبان تهیه میشود
-
litter, forest litter
لاشبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] لایۀ سطحی کف جنگل که در مرحلۀ پیشرفتۀ تجزیه قرار ندارد و معمولاً از انواع برگها ازجمله برگهای سوزنی و سرشاخهها و ساقهها و پوست درختان و میوههایی که بهتازگی فروافتاده تشکیل شده است
-
blot
لکهبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] غشایی نایلونی یا نیتروسلولوزی که در لکهگذاری، دِنا یا رِنا یا پروتئین از ژل بر روی آن منتقل میشود
-
rachis1
محور برگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] محور اصلی در برگ مرکب شانهای
-
target face, face
هدفبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تکهای پارچه یا کاغذ یا مقوا دربردارندۀ دایرههای هممرکز امتیاز که آن را بر روی آماجگاه نصب میکنند
-
voucher
گشتبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] برگهای که برای دریافت کالا و استفاده از خدمات گردشگری در اختیار اعضای گشت قرار میگیرد
-
mesophyll
میانبرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] بافت اصلی برگ که متشکل از یاختههای فتوسنتزکننده (photosynthetic) است
-
برگ زدن
واژگان مترادف و متضاد
حقه زدن، فریبدادن، نیرنگ بکار بستن
-
نو برگ
لغتنامه دهخدا
نو برگ . [ ن َ / نُو ب َ ] (اِ مرکب ) برگ که درخت امسال به بهاران آورده است . (یادداشت مؤلف ). برگ نو. || نوبرگ (ص مرکب ) نهال که تازه برگ آورده است . درخت نونشانده که تازه برگ کرده است .
-
آیس برگ
فرهنگ واژههای سره
یخ کوه