کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیگم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیگم
/beygom/
معنی
خانم؛ بانو؛ خاتون.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بانو، بیبی، خاتون، خانم ≠ بیگ
۲. ملکه مادر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیگم
واژگان مترادف و متضاد
۱. بانو، بیبی، خاتون، خانم ≠ بیگ ۲. ملکه مادر
-
بیگم
فرهنگ فارسی معین
(بِ گُ) [ تر. ] (ص . اِ.) خانم ، خاتون ، بانو.
-
بیگم
لغتنامه دهخدا
بیگم . [ ب َ / ب ِ گ ُ ] (ترکی ،ص ، اِ) (اصل آن بکسر گاف است بمعنی بیگ من چنانکه خانم نیز بمعنی خان من است لکن متداول بضم گاف است ) تأنیث بیگ . مؤنث بیگ . (ناظم الاطباء). لقب گونه ای است که در آخر اسم زنان آید: فاطمه بیگم . (یادداشت مؤلف ). عنوان ...
-
بیگم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹بگم› [قدیمی] beygom خانم؛ بانو؛ خاتون.
-
بیگم
واژهنامه آزاد
خانم ، بانو
-
واژههای مشابه
-
گلبدن بیگم
لغتنامه دهخدا
گلبدن بیگم . [ گ ُ ب َ دَ ب َگ ُ ] (اِخ ) دختر نیک اختر بابرشاه بود به جمال صوری و معنوی و موزونی و سخن پردازی والادستگاه . از اوست :هر پری رویی که او با عاشق خود یار نیست تو یقین می دان که هیچ از عمر برخوردار نیست . (از صبح گلشن ص 348).و رجوع به قام...
-
گوهرسلطان بیگم
لغتنامه دهخدا
گوهرسلطان بیگم . [ گ َ / گُو هََ س ُ ب َ گ ُ ] (اِخ ) یکی از دختران شاه طهماسب اول صفوی است . وی همسر سلطان ابراهیم میرزا پسر بهرام میرزا بوده است . (از تاریخ عالم آرای عباسی ص 135).
-
ترخان بیگم
لغتنامه دهخدا
ترخان بیگم . [ ت َ ب ِ گ ُ ] (اِخ ) یکی ازشش زن سلطان احمد میرزا بود و نسبش به امرای ترخانی میرسید. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 96 شود.
-
کابلی بیگم
لغتنامه دهخدا
کابلی بیگم . [ ب ُ گ ُ ] (اِخ ) دختر میرزا الغ بیگ بن میرزا سلطان ابوسعید و منکوحه ٔ قنبرمیرزا کوکلتاش . (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 380).
-
بیگم سلطان
لغتنامه دهخدا
بیگم سلطان . [ ب َ گ ُ س ُ ] (اِخ ) بیگه بیگم . نام دختر سلطان حسین میرزا، و او را سعادت بخت بیگم نیز میخواندند. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 230، 235، 236، 320).
-
خانزاده بیگم
لغتنامه دهخدا
خانزاده بیگم . [ دَ / دِ ب ِ گ ُ ] (اِخ ) خواهر بابرشاه پادشاه هندوستان است که مدت ده سال در اسارت ازبکان روزگار گذرانیده و عاقبت بدست سلطان صفوی ، شاه اسماعیل اول ، پس از شکست اوزبکان و کشته شدن خان شیبانی ، از اسارت خلاصی یافت و با اعزاز و اکرام بن...
-
خانزاده بیگم
لغتنامه دهخدا
خانزاده بیگم . [ دَ / دِ ب ِ گ ُ ] (اِخ ) دختر بزرگ ترمذی است که زن سلطان محمودمیرزا فرزند سلطان ابوسعید گورکان و برادر اعیانی سلطان احمدمیرزا است . سلطان محمودمیرزا از این زن سلطان مسعودمیرزا را داشت . (از حبیب السیر ج 4 چ کتابخانه ٔ خیام ص 98).
-
خانزاده بیگم
لغتنامه دهخدا
خانزاده بیگم . [دَ / دِ ب ِ گ ُ ] (اِخ ) نام زن سلطان احمد فرزند سلطان ابوسعید گورکان است . این زن نسبتش به خانزادگان ترمذ اتصال می یافت . سلطان احمد در مدت حیات خود شش زن گرفت به اسامی زیر: 1 - مهرنگار خانم بنت یونس خان . 2 - ترخان بیگم که نسبتش به ...
-
خانم بیگم
لغتنامه دهخدا
خانم بیگم . [ ن ُب ِ گ ُ ] (اِخ ) دخترمیرزا سلطان ابوسعید گورکان است .والده اش سلطان بیگم بنت میرزا علاءالدوله بوده که درسلک ازدواج بدیعالزمان میرزا انتظام یافت و برای جشن عروسی آنها بساط شاهانه چیده و مجلس خسروانه آراسته گشت . (از حبیب السیر ج 4 چ ک...