کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیک نوعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیک نوعی
دیکشنری فارسی به عربی
بطريقة ما
-
واژههای مشابه
-
کلبی بیک
لغتنامه دهخدا
کلبی بیک . [ ک َ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گندمان است که در بخش بروجن شهرستان شهر کرد واقع است و 608 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
کوچک بیک
لغتنامه دهخدا
کوچک بیک . [ چ َ / چ ِ ب َ ] (اِخ ) صاحب مجالس النفایس وی را امیری بزرگ و صاحب شعر دلپذیر دانسته و این مطلع را از وی آورده است :هر برگ گل که باد ز شاخ درخت ریخت خون از دو چشم بلبل شوریده بخت ریخت .(مجالس النفایس ).
-
ستلمش بیک
لغتنامه دهخدا
ستلمش بیک . [ س َ ت ُ م ُ ب َ ] (اِخ ) ابن مولای . امیر قهستان که در جنگی که بتاریخ نیمه ٔ ربیع الاول 759 هَ . ق . بین او و ملک معزالدین حسین در گرفت کشته شد.ز هجرت هفتصدوپنجاه ونه بودربیع الاول آن ماه خجسته که شد روز دوشنبه نیمه ٔ ماه ستلمش با محمد ...
-
طغایی بیک
لغتنامه دهخدا
طغایی بیک . [ طُ ب َ ] (اِخ ) از امرای ظهیرالدین محمد بابرشاه که در جنگ سمرقند اسیر میرزا جهانگیر شد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 265 و 269 شود.
-
طغرل بیک
لغتنامه دهخدا
طغرل بیک . [ طُ رِ / رُ ب َ ] (اِخ ) (طغرل اول ) محمدبن میکائیل بن سلجوق بن دقاق ، ملقب به رکن الدین و الدوله ، المکنی به ابوطالب (429 تا 455 هَ . ق .). درراحةالصدور آورده که : در شهور سنه ٔ اربع و عشرین و اربعمائة سلطنت آغاز کرد و سیر حمیده ٔ ملوک پ...
-
ولی بیک
لغتنامه دهخدا
ولی بیک . [ وَ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار. سکنه ٔ آن 160 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
یاردانقلی بیک
لغتنامه دهخدا
یاردانقلی بیک . [ ق ُ ب ِ ] (از ترکی ، اِ مرکب ) یاردانقلی . رجوع به یاردانقلی شود.
-
یعقوب بیک
لغتنامه دهخدا
یعقوب بیک . [ ی َ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) سلطان یعقوب ترکمانی ، پسر اوزون حسن . سومین فرمانروای طایفه ٔ آق قویونلو و پسر اوزون حسن بانی این سلسله بود. در زمان پدرش والی دیاربکر بود. پس از مرگ پدر از اطاعت برادرش سلطان خلیل سر پیچید و در حدود سلماس با او ب...
-
LR-WPAN
شیبیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← شبکۀ شخصی بیسیم کمسرعت
-
جغری بیک
لغتنامه دهخدا
جغری بیک . [ ج َ ب َ ] (اِخ ) جغری . چغری . جغربیک . چغری بیک . رجوع به جغری و چغری بیک شود.
-
پیرعلی بیک
لغتنامه دهخدا
پیرعلی بیک . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) حاکم ساوه بعهد سلطان مرادمیرزا فرزند یعقوب میرزا. وی بدست این امیرزاده بقتل رسیده است . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 445 و 446).
-
پیرقلی بیک
لغتنامه دهخدا
پیرقلی بیک . [ ق ُ ب َ ] (اِخ ) از اقربای یوسف بیک استاجلو. صادقی کتابدار گوید: در زمان شاه مرحوم [شاه طهماسب اول ] لله ٔ سلطان حسین میرزا (فرزند بهرام میرزا حاکم قندهار) بود. دولتمندست شعر هم میگویدو دیوانی به اتمام رسانیده است . این بیت از اوست :خط...
-
پیری بیک
لغتنامه دهخدا
پیری بیک . [ ب َ ] (اِخ ) برادر میرشیخ نورالدین از معاصران امیرتیمور گورکان : امیرتیمور گورکان در اُترار به سرای وی فرود آمده است . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 532).