کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیک باغلو قدیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دده بیک
لغتنامه دهخدا
دده بیک . [ دَ دَ ب َ ] (اِخ ) از امراء صوفیه به عهده شاه اسماعیل صفوی و ایالت مروشاه جهان داشت .اما چون بسبب توهم ورود سپاه اوزبک شهر را رها کرد و در النگ رادکان به حضورشاه رسید شاه دستور داد که بواسطه ٔ آن حرکت ناهنجار جامه ٔ نسوان بر او بپوشانندو ...
-
شادی بیک
لغتنامه دهخدا
شادی بیک . [ ب َ ] (اِخ ) (غیاث الدین ) از اولاد واحفاد جوجی خان پسر ارشد چنگیزخان از خانان دشت قبچاق . رجوع به تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 76 شود.
-
صادق بیک
لغتنامه دهخدا
صادق بیک . [ دِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به صادقی کتابدار شود.
-
شجاع بیک
لغتنامه دهخدا
شجاع بیک .[ ش ُ ب َ ] (اِخ ) بزرگترین پسر شجاع الدین ذوالنون ارغون (امیر). وی مدتی از طرف پدر حکومت قندهار داشت . رجوع به مجلد سوم حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام شود.
-
قابیلان بیک
لغتنامه دهخدا
قابیلان بیک . [ ] (اِخ ) از قورچیان سرکار سلاطین صفویه است . از اوست :درنگ چیست اگر با منت سر جنگ است بیا که شیشه ٔ ما نیز طالب سنگ است .(از آتشکده ٔ آذر با تعلیق جعفر شهیدی ص 20).
-
قایت بیک
لغتنامه دهخدا
قایت بیک . [ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به اشرف (قایتبای ) شود.
-
علی بیک
لغتنامه دهخدا
علی بیک . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) ابن امیر محمد برندق برلاس (میرزا...) وی از شاهزادگان تیموری بود. هنگامی که محمد بابرشاه در حال مرگ بود و می خواست بین فرزندان خود و سایر شاهزادگان ، پیمان اتحاد و دوستی ببندد، این علی بیک که جزو ارکان حسین میرزا بود نیز د...
-
علی بیک
لغتنامه دهخدا
علی بیک . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) ابن قراعثمان . وی بعد از پدرش امیر قراعثمان ، بر دیاربکر حاکم بود و پس از او پسرش حسن بیک به حکومت آنجا رسید که بعدها توانست بر امیر جهانشاه بن قرایوسف غلبه کند و خود به سلطنت برسد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 429).
-
علی بیک
لغتنامه دهخدا
علی بیک . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) چاکرلو. وقتی شاه اسماعیل صفوی پیش از رسیدن سلطنت برای زیارت مرقد جدش شیخ صفی الدین به اردبیل رفت ، این علی بیک چاکرلو حاکم آنجا بود. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 448).
-
علی بیک
لغتنامه دهخدا
علی بیک . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) ذوالقدرلو. وی پس از کشته شدن خلیل سلطان ذوالقدر، به امرشاه اسماعیل صفوی ، به حکومت آن شهر منصوب شد. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 551).
-
عنایت بیک
لغتنامه دهخدا
عنایت بیک . [ ع ِ ی َ ب َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان راهجرد بخش دستجرد شهرستان قم . سکنه ٔ آن 179 تن . آب آنجا از قنات و رودخانه ٔ راهجرد و محصول آن پنبه ، زیره و انار است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
قاسم بیک
لغتنامه دهخدا
قاسم بیک . [ س ِ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) از امرای بایندری ودائی رستم بیک بن مقصود بیک است . رستم بیک پس از شکست بایسنقر و نشستن بر تخت سلطنت قاسم بیک را والی دیاربکر ساخت . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 438 و ص 469).
-
قاسم بیک
لغتنامه دهخدا
قاسم بیک . [ س ِ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) از بازماندگان حکمرانان قره مان است . وی پس از فتح قره مان در دوره ٔ ابوالفتح سلطان محمدخان ثانی سرکشی کرد، و اسحاق پاشا صدر اعظم سپاهیانی برای سرکوبی او گسیل داشت و او را شکست داد. در دوره ٔ سلطان بایزیدخان مجدداً ...
-
قاسم بیک
لغتنامه دهخدا
قاسم بیک . [ س ِ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) متخلص به حالتی است . رجوع به حالتی شود.
-
قاسم بیک
لغتنامه دهخدا
قاسم بیک . [ س ِ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) متخلص به قسمی ، خلف عباس بیک ، از امیرزادگان افشار است . بسیار عاشق پیشه بوده . گویند معشوقی داشته مسمی به سیمائی ، بجهت او تدارک عروسی گرفته در شب زفاف در حضور عروس هوس بوس و کنار کرده سیمائی را عرق حمیت دامن گیرش...