کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیکاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
losel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوشحالی، ادم بیکاره، مردکه
-
losels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لسلس، ادم بیکاره، مردکه
-
idlers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاقوها، ادم بیکاره و مهمل، ادم بیکار و تنبل، چرخ دلاله، بیکاره، گیجی، کند ذهنی، ادم تنبل
-
مفتخوار
واژگان مترادف و متضاد
انگل، بیکاره، پختهخوار، طفیلی، مفتخور
-
ناکاره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nākāre آنچه به کار نیاید؛ بیکاره؛ از کارافتاده؛ بیفایده.
-
اَلدَنگ
لهجه و گویش تهرانی
بیکاره و هرزه،ولگرد و بی سر و پا.
-
کاره
واژگان مترادف و متضاد
۱. کارآمد، موثر ۲. صاجبمقام ≠ بیکاره
-
مفتخور، مفتخور
واژگان مترادف و متضاد
انگل، بیکاره، پختهخوار، طفیلی، کاسهلیس، مفتخوار
-
ولگرد
واژگان مترادف و متضاد
بیسروپا، بیکار، بیکاره، ولو، هرزهگرد، هرزه، هرزهپا
-
هیچکاره
واژگان مترادف و متضاد
بیکاره، بیهنر، تنبل، کاهل، ناکاره ≠ همهکاره
-
do-nothing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیچ کاری انجام نده، بیکاره، تنبل، عاطل، بی کاره
-
متشرد
دیکشنری عربی به فارسی
ولگرد , ولگردي کردن , دربدر , خانه بدوش , بيکاره
-
جمند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹چمند، جایمند› [قدیمی] jamand ۱. تنبل.۲. بیکاره.۳. اسب تنبل.
-
پرکم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] parkam ۱. بیکار؛ بیکاره.۲. ازکارافتاده؛ ناچیزشده.
-
بی عرضه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bi'orze ۱. بیلیاقت.۲. بیهمت.۳. بیکاره.