کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیچشمورو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیچشمورو
مترادف و متضاد
۱. حقناشناس، حقنشناس، کورنمک، نمکنشناس ≠ حقشناس
۲. بیحیا، بیشرم، گستاخ، وقیح ≠ باحیا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیچشمورو
واژگان مترادف و متضاد
۱. حقناشناس، حقنشناس، کورنمک، نمکنشناس ≠ حقشناس ۲. بیحیا، بیشرم، گستاخ، وقیح ≠ باحیا
-
واژههای همآوا
-
بی چشم ورو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] bičae(a)šmoru ۱. بیحیا؛ بیشرم.۲. حقناشناس.
-
بی چشم و رو
لغتنامه دهخدا
بی چشم و رو. [ چ َ / چ ِ م ُ ] (ص مرکب ) سخت بی حیا. کسی که هر چیز را روشن و آشکار با بی ادبی تواند گفت . بی شرم . رک گو. (ازیادداشت بخط مؤلف ). بی حیا. (آنندراج ) : بی چشم و روتری ز تو ای باغبان کجاست گل چیده ای و شرم ز بلبل نکرده ای . محسن تأثیر ...
-
بی چشم و رو
لهجه و گویش تهرانی
بی حیا
-
بی چشم و رو
لهجه و گویش تهرانی
بی حیا ،ناسپاس
-
بی چشم و رو
فرهنگ گنجواژه
بی حیا.
-
جستوجو در متن
-
بیشرم
واژگان مترادف و متضاد
بیآزرم، بیحیا، بیعار، پررو، بیچشمورو، چشمدریده، دریده، شوخچشم، گربز، گستاخ، وقیح ≠ باحیا
-
وقیح
واژگان مترادف و متضاد
بیادب، بیچشمورو، بیحیا، بیشرم، پررو، دریده، شوخ، گستاخ، هتاک ≠ کمرو، محجوب