کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیوگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیوگ
/bayug/
معنی
عروس: ◻︎ بس عزیز و بس گرامی شاد باش / اندر این خانه بهسان نوبیوگ (رودکی: لغت فرس۱: بیوگ).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
bride
-
جستوجوی دقیق
-
بیوگ
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ سنس . ] ( اِ.) عروس .
-
بیوگ
لغتنامه دهخدا
بیوگ . [ ب َ ] (اِ) پیوگ . بُیوک . عروس . (اسدی ) (برهان ) (جهانگیری ) (آنندراج ). عروس . مقابل داماد. (ناظم الاطباء). عروس بود بلغت خراسانی . (اوبهی ). عروس ، نسبت به داماد و نسبت به مادر شوهر و پدرشوهر. (یادداشت مؤلف ) : بسا که مست درین خانه بودم ...
-
بیوگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ویوگ، پیوگ، بیوک، بیو› [قدیمی] bayug عروس: ◻︎ بس عزیز و بس گرامی شاد باش / اندر این خانه بهسان نوبیوگ (رودکی: لغت فرس۱: بیوگ).
-
جستوجو در متن
-
بیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bayu = بیوگ
-
بیوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bayuk = بیوگ
-
پیوگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] payug = بیوگ
-
ویوگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] vayug = بیوگ
-
پیوگ
لغتنامه دهخدا
پیوگ . [ پ َ ی َ / ی ُ ] (اِ) عروس . (برهان ). بیوگ . رجوع به بیوگ شود. پیوگان .
-
تازهعروس
واژگان مترادف و متضاد
نوعروس، بیوگ، نوبیوگ ≠ نوداماد، تازهداماد
-
ویوگ
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) = بیو. بیوگ . ویو: عروس .
-
عروس
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیو، بیوگ ۲. لعبت ≠ داماد
-
نیوک
لغتنامه دهخدا
نیوک . [ ] (اِ) عروس . (اوبهی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به بیوک و بیوگ شود.
-
ویو
لغتنامه دهخدا
ویو. [ وَ / وِ ] (اِ) عروس است که زن داماد باشد. (برهان ). بیو. بیوگ . ویوگ .
-
پیوگان
لغتنامه دهخدا
پیوگان . [ پ َ ] (اِ) عروس . پیوگ . بیوگان . بیوگ . رجوع به بیوگان شود.