کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیوقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیوقت
مترادف و متضاد
۱. بیگاه، بیموقع، بیهنگام ≠ بموقع
۲. زود، گاه ≠ دیر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیوقت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیگاه، بیموقع، بیهنگام ≠ بموقع ۲. زود، گاه ≠ دیر
-
واژههای مشابه
-
وقت و بیوقت
فرهنگ گنجواژه
بموقع و دیر.
-
واژههای همآوا
-
بی وقت
لغتنامه دهخدا
بی وقت . [ وَ ] (ص مرکب ) (از: بی + وقت ) بی هنگام . (آنندراج ). بی گاه . بی موقع. نابهنگام . نابگه : همچنان خرد نه ای تو که ندانی بد و نیک ناز بی وقت مکن وقت همه چیز بدان . فرخی .گر چه مویت سپید شد بی وقت سال عمرت هنوز نوروز است . خاقانی .خشم بیش از...
-
جستوجو در متن
-
مث خروس بی محل
لهجه و گویش تهرانی
وقت نشناس،بیوقت
-
نابهنگام
واژگان مترادف و متضاد
بیموقع، بیوقت، غیرمترقبه، غیرمنتظره، ناگاه، نامناسب، ناوقت ≠ بموقع
-
بیمناسبت
واژگان مترادف و متضاد
بیجا، بیربط، بیگاه، بیموقع، بیوقت، نامربوط ≠ متناسب، مربوط
-
بیموقع
واژگان مترادف و متضاد
بیجا، بیوقت، نابجا، بیهنگام، نابهنگام، ناوقت، ناهنگام ≠ بجا، بهنگام
-
بیوقتی
لغتنامه دهخدا
بیوقتی . [ وَ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بیوقت . رجوع به بی وقت و بیوقتی شدن شود.
-
بیگاه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیموقع، بیوقت، بیهنگام ۲. دیروقت، دیرهنگام، دیر، ناوقت ≠ گاه، زود ۳. شبانگاه، غروبهنگام ≠ پگاه زود، گاه
-
گاه و بیگه
لغتنامه دهخدا
گاه و بیگه . [ هَُ گ َه ْ ] (ق مرکب ) مخفف گاه و بیگاه . وقت و بیوقت : که در گاه و بیگه کسی را بسوخت به بی مایه چیزی دلش را بسوخت . فردوسی .گاه و بیگه مخفف گاه و بیگاه . رجوع به گاه و بیگاه شود.
-
گاه بگاه
لغتنامه دهخدا
گاه بگاه . [ ب ِ ] (ق مرکب ) وقت بیوقت : خارخار دل نازک شده از گوشه ٔ چشم مژه برهم زدن گاه بگاهی که تراست .شانی (از آنندراج و مجموعه ٔ مترادفات ص 295).
-
گاه بیگاه
لغتنامه دهخدا
گاه بیگاه . (ق مرکب ) مؤلف آنندراج گوید: گاه بگاه و گاه بیگاه ، وقت بیوقت ...و قیل بگاه وقت صباح و بیگاه وقت شام و هر دو ببای فارسی ، و این محل تأمل است . (آنندراج ) (بهارعجم ).