کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیوراسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیوراسب
لغتنامه دهخدا
بیوراسب . [ وَ اَ / ب َ وَ ] (اِخ ) (از: بیور = ده هزار + اسب ) لقب ضحاک بوده است چه ده هزار اسب بر درگاه او موجود بوده است . (از جهانگیری ) (از غیاث ) (از آنندراج ) (رشیدی ) (انجمن آرا) : افسانه شد حدیث فریدون و بیوراسب زان هر دو آن کدام بمخبر نکوتر...
-
جستوجو در متن
-
بیوراسپ
لغتنامه دهخدا
بیوراسپ . [ وَ اَ ] (اِخ ) بیوراسب . رجوع به بیوراسب و مجمل التواریخ والقصص شود.
-
آزی دهاک
لغتنامه دهخدا
آزی دهاک . [ دَ ] (اِخ ) رجوع به آژی ده آک و ضحاک و آک و بیوراسب شود.
-
آژی ده آک
لغتنامه دهخدا
آژی ده آک . [ دَه ْ] (اِخ ) (از: آژی ، مار + ده ، عشره + آک ، ظ. به معنی اسب ) آزی ده آک . ضحاک . و رجوع به آک و بیوراسب شود.
-
بیورسپ
لغتنامه دهخدا
بیورسپ . [ وَ رَ / ب َ وَ رَ ] (اِخ ) بیوراسپ . ضحاک . رجوع به بیوراسب شود : همی بیورسپش همی خواندندچنین نام بر پهلوی راندند.فردوسی .
-
اسطامس
لغتنامه دهخدا
اسطامس . [ ] (اِخ ) صاحب مجمل التواریخ در پادشاهی بیوراسب ضحاک آرد:و چون گرشاسف با دختر بازگشت راه بر وی بگرفتند و کارزارهای عظیم رفت ، تا فیروز پیش ضحاک بازآمد، پس حرب روم بود با اسطامس . (مجمل التواریخ و القصص ص 40).
-
بیور
لغتنامه دهخدا
بیور. [ وَ / ب َ وَ] (اِخ ) مخفف بیوراسب . نام ضحاک ماران و او را بیورسب میخوانده اند و بتخفیف بیور خوانند لیکن صاحب فرهنگ به این معنی بفتح اول و ضم ثانی آورده است . (برهان ). بیورد. لقب ضحاک ، چه ده هزار اسب بر درگاه او موجود بود. (رشیدی ) (انجمن آر...
-
بیوراسف
لغتنامه دهخدا
بیوراسف . [ وَ اَ ] (اِخ ) بیوراسب . رجوع به بیوراسب شود. برقی روایت کند از آن جمله که عجم درآن غلو کرده اند از وصف بیوراسف یکی آن است که گفته اند که بیوراسف زمین قاسانی را بازگردانید. (تاریخ قم ص 75). و دیگر از وصف بیوراسف که عجم در او غلو کرده اند ...
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) علونی یا ضحاک بن علوان . بانی گنگ دژ بمشرق ، از اقلیم دوم که قلعتی بوده است ببابل . حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب ذیل کلمه ٔ بابل گوید: «بابل ،... دارالملک ضحاک علونی بوده است و ضحاک در آنجا قلعه ای ساخته بود و آن را گنگ دز ...
-
ارونداسب
لغتنامه دهخدا
ارونداسب . [ اَ وَ اَ ] (اِخ ) ارونداسپ . ارونداسف . نام پدر ضحاک بیوراسف . ابن البلخی در فارسنامه آرد: در نسب او [ضحاک ] خلاف است میان نسّابه و بعضی میگویند از نسّابه ، که اصل او از یمن بودست و نسب او ضحاک بن علوان بن عبیدبن عویج الیمنی است و از خوا...
-
بوالحکم
لغتنامه دهخدا
بوالحکم . [ بُل ْ ح َ ک َ ] (اِخ ) قبل از انکار اسلام کنیت ابوجهل بود. چون اسلام را انکار کرد کنیت او ابوجهل مقرر کردند. (از آنندراج ) (از غیاث ) : دانی کاین قصه بود هم بگه بیوراسب هم بگه بخت نصر هم بگه بوالحکم . منوچهری .غبن بود گنج عرش خازن او اهرم...
-
ده آک
لغتنامه دهخدا
ده آک . [ دَ ] (اِخ ) دهاک . دهاگ . نام ضحاک و بعضی گویند ضحاک معرب ده آک است و آک به معنی عیب است و ده عیب اوست : زشتی پیکر و کوتاهی قد و بسیاری غرور و بیشرمی و پرخوری و بدزبانی و ظلم و شتابزدگی ودروغگویی و بددلی . (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ).ل...
-
آک
لغتنامه دهخدا
آک . (اِ) بعض فرهنگ نویسان ما این صورت را آورده و بدان معنی آسیب ، آفت ، عاهت ، عیب ، عار و آهو و زشتی داده اند. و در کلمه ٔ ده آک ، صورتی از ضحّاک نیز می آورند که چون ضحّاک صاحب ده عیب : زشتی ، کوتاهی ، بیدادگری ، بیشرمی ، بسیارخواری ، بدزبانی ، درو...
-
ارمائیل
لغتنامه دهخدا
ارمائیل . [ اِ ] (اِخ ) اَرمایِل . نام پادشاه زاده ای است . آورده اند که دو پادشاه زاده بودند یکی ارمائیل و دیگری کرمائیل و ایشان بواسطه ٔ خیر خلق اﷲ، مطبخی ضحاک شدند و از آن دو تن آدمی که ضحاک میفرمود بکشند و مغز سر ایشان را بجهت مارانی که از کتف او...