کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بیوت
/boyut/
معنی
= بیت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیوت
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.) جِ بیت ؛ خانه ها، اتاق ها. ج . بیوتات .
-
بیوت
لغتنامه دهخدا
بیوت . (اِخ ) شهری است واقع در جنوب غربی ایالت «مونتانا»ی ایالات متحده ٔ امریکا و 33251 تن سکنه دارد و بر بزرگترین نهشتهای معدنی (نقره ، روی ، منگنز و مخصوصاً مس ) جهان قرار دارد. پس از کشف معادن طلا و نقره رونق گرفت و پس از کشف مس در حدود 1880 م . ر...
-
بیوت
لغتنامه دهخدا
بیوت . (اِخ ) لقب جان استوارت . (1713 - 1792 م .) نخست وزیر (1761 - 1763 م .) انگلستان از حزب توری . مورد اعتمادجورج سوم و پشتیبان هدفهای او در برتری پادشاه ، از بین بردن قدرت ویگها و پایان دادن جنگ با فرانسه بود. مردم او را مسبب اعمال شاه میدانستند،...
-
بیوت
لغتنامه دهخدا
بیوت . [ ب َی ْ یو ] (ع ص ) شبینه . شب مانده . مانده از شب : ماء بیوت ؛ آب شب مانده که سرد شده باشد. (لسان العرب ) (اقرب الموارد). آب سرد و شبینه . (منتهی الارب ).- بیوت السقاء ؛ شیری که در شب دوشیده شده و در مشک نهاده و سرد شده باشد. (از لسان العرب ...
-
بیوت
لغتنامه دهخدا
بیوت . [ ب ُ ] (اِخ )بطنی است معروف به آل بیوت از خالد در حجاز، از هم پیمانهای آل فضل از اعراب شام . (معجم قبایل العرب ).
-
بیوت
لغتنامه دهخدا
بیوت . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَیْت . (منتهی الارب ). خانه ها. رجوع به بیت شود. || (اصطلاح نجوم )دوازده قسمت فرضی منطقةالبروج که ابتدا از طالع در خلاف جهت حرکت یومی شمرده میشوند. (خانه ٔ اول ، خانه ٔ دوم ، ... خانه ٔ دوازدهم )، و در علم احکام نجوم اهمیت ...
-
بیوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ بَیت] [قدیمی] boyut = بیت
-
واژههای مشابه
-
بُيُوتَ
فرهنگ واژگان قرآن
خانه ها
-
بیوت النار
لغتنامه دهخدا
بیوت النار. [ ب ُ تُن ْ نا ] (ع اِ مرکب ) ج ِ بیت النار. آتشکده ها. آتشگاهها. رجوع به بیت النار شود.
-
بیوت النیران
لغتنامه دهخدا
بیوت النیران . [ب ُ تُن ْ نی ] (ع اِ مرکب ) ج ِ بیت النار. آتشکده ها. آتشگاهها. رجوع به بیت النار و حکمةالاشراق ص 197 شود.
-
جستوجو در متن
-
biotransformation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیوت تبدیل
-
بیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] beyt ۱. [جمع: ابیات] (ادبی) دو مصراع از شعر.۲. [جمع: بُیُوت، جمعالجمع: بُیُوتات] [قدیمی] خانه.
-
بیت
فرهنگ فارسی معین
(بِ یا بَ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - خانه ، اتاق . ج . بیوت . 2 - دو مصراع از شعر. ج . ابیات .