کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بین قاره ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کوته بین
لغتنامه دهخدا
کوته بین . [ ت َه ْ ] (نف مرکب ) کوتاه بین . (فرهنگ فارسی معین ). اندک بین . خردک نگرش . کوتاه نظر. کم بین . خرده نگرش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نه بلند است به صورت که تو معلوم کنی که بلند از نظر مردم کوته بین است . سعدی .و رجوع به کوتاه بین شو...
-
bronchoscope
نایژهبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ابزاری برای معاینه و بررسی داخل نای و نایژهها
-
myope
نزدیکبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فرد مبتلا به نزدیکبینی
-
جهان بین
فرهنگ نامها
(تلفظ: jahān bin) ویژگی آن که جهان را میبیند ؛ (در قدیم) (به مجاز) چشم و دیده ؛ (در قدیم) آنچه جهان را در آن میتوان دید ؛ جهان نما .
-
web cam
وببین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دستگاه تصویربرداری که به رایانه وصل میشود و برونداد آن قابل دریافت و دیدن در محیط اینترنت است
-
کولونبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← پسرودهبین
-
otoscope
گوشبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ابزاری برای معاینۀ گوش بیرونی و پردۀ گوش
-
gonioscope
گوشهبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ابزاری نوری برای آزمودن زاویۀ اتاقک پیشین و نشان دادن توانایی حرکت خودبهخودی و چرخش چشم
-
arthroscope
مفصلبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] وسیلهای برای معاینۀ داخل مفصل و تشخیص و عمل جراحی
-
نیکبین
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik bin) (در قدیم) (به مجاز) آنکه یا آنچه خوبیها را میبیند ، خوشبین .
-
گلبین
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol bin) (گل + بین (جزء پسین) = نشان دهنده) ، نشان دهندهی گل ؛ (به مجاز) دارای طبعی لطیف و ظریف.
-
نقش بین
لغتنامه دهخدا
نقش بین . [ ن َ ] (نف مرکب ) حریف قمار. که در قمار نقش حریف را می بیند و دست او را می خواند : دنیا قمارخانه ٔ دیو است و اندر اوما منگیاگران و اجل نقش بین منگ . سوزنی .وز سه شش نقش خویش یک بینم هم نخواهم که نقش بین باشم .خاقانی .
-
نکته بین
لغتنامه دهخدا
نکته بین . [ ن ُ ت َ / ت ِ ] (نف مرکب ) آنکه اعتراض می کند و ایراد می گیرد. (ناظم الاطباء). رجوع به نکته گیر شود. || که دقایق و نکات و ریزه کاری های کاری یا سخنی را درمی یابد.
-
نهان بین
لغتنامه دهخدا
نهان بین . [ ن ِ / ن َ هام ْ ] (نف مرکب ) معنی شناس . واقعنگر. که به واقع و نهان امرتوجه دارد نه بصورت آن . مقابل ظاهربین : فرستد کسی ساز دانش پذیرنهان بین و پاسخ ده و یادگیر. اسدی .چشم سر ملک و چشم سر دین است آن جهان بین واین نهان بین است .سنائی .
-
نی بین
لغتنامه دهخدا
نی بین . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه در 22500گزی جنوب شرقی ارومیه و 3500گزی شمال شرقی جاده ٔ ارومیه به مهاباد، در جلگه ٔ معتدل هوایی واقع است و 212 تن سکنه دارد. آبش از باراندوزچای ، محصولش غلات و توتون و چ...